قدرت سخت  یااندیشه

صیدمیرزا بزرگ تبار/فعال اجتماعی

آیانبایداندیشه برهرسلاحی چه سلاح سردوچه سلاح گرم غالب باشد؟ آیااندیشه بیشتربازدارنده است یاسلاح؟ آیا سلاح در جهان موازنه ایجادمیکندیا اندیشه؟ آیاهردوی این پدیده لازم و ملزوم هستند یا یکی بردیکری ارجح است؟وقتی قدرت درخدمت اندیشه نیست بایددربرابرنیزهها تسلیم بدون چون و چرا شدواین پدیده  ی خودتسلیمی یابی تفاوتی،بزرگترین فصل درد ورنج است که دامن گیربشرشده است.

شاید اگر انسانها تکلم را نمیدانستن رنجش و دل شکستن کمتر وزندگی زیباتربود مهربانی عشق ورزیدن،صداقت وحقیقت زیباترین اشتراک دلهاست نه خشونتی که ازسرنیزه هاوسلاح های مخرب تولیدمیگردد.

اگرمابه اندیشه معتقدباشیم همه ی معماهای زندگی قابل حل است وانسان می تواند باعمیق ترین فکرهایش همه ی خوبی هاوبد های دریای افکارش را کشف کندوبا غربالگری افکارواندیشه ها،بهترین ها را انتخاب وبهره مندشودوازنقش صفربه نقش بیست برسدسوال اینجاست که چه چیزی این نقش را برجسته وبولدمیکند؟عقل وخرد:بحث خردورزی،عقل عرفی وعقل عقلایی منظور است،عقلی که مردم کوچه وبازارهم آنراقبول دارند،اندیشه ای که میزان خوب وبدبودن راتعیین میکندمثلاً مادرتعامل باجهان بعضی قوانین ومسائل جهانی رابایدبپذیریم،کشورهای توسعه یافته ازعلم وفناوری همدیگر بهره می جویند،خردورزی حکم می کندما بخاطراینکه ازدنیا عقب نمانیم بعضی قوانین بین الملل راقبول کنیم و به عضویت آنهادربیائیم دربحث fetf چون این قانون یک قانون جهانیست لازم است ماهم به عضویت آن دربیائیم چراکه۱۸۲ کشوراین پیمان را امضا کرده اند،این پیمان همانطوری که همگان میدانند« قانون مبارزه باپولشویی است» مگرچه کسانی پولشویی می کنند!؟ مردم عادی یا کسانی که دستشان به اهرم های قدرت بسته است!؟ مگرکسانی که به شکلهای مختلفی پولشویی میکنندنباید دستشان راکوتاه کرد!؟ تااین خلق پول بی ضابطه دربازارتورم وگرانی ایجادنکندآیاامضای این معاهده به نفع مردم ایران بخصوص اقشارضعیف وخاکستری نیست!؟هرگونه اصراربه عدم تمکین به قوانین بین المللی وعدم تعامل بادنیا جز انزوا وخسارت زیان بارچیزی عاید مردم نمی شودوآثاراین رویکرد برسفره ی مردم عیان است زندگی بشریک متدقراردادیست منطق وعقلانیت،تنوع زیست محیطی واقلیمی اقتضامی کند که هیچ راهی جزپذیرفتن این معاهده ی جهانی نیست آنهم وقتی اکثریت طبقات جامعه به پذیرفتن این پیمان راضی هستند.

اندیشه برسرنیزه ارجحیت دارد  ازسرنیزه خون انسانهای بی گناه می چکدوازاندیشه دوراندیشی وتدبیروآگاهی وخردورزی،سرنیزه دردست کسانی مثل استالین ,هیتلر؛ پینوشه ,خالدابن ولید  وسعدابن ابی وقاص است و اندیشه تراوش ذهنی کسانی چون گاندی و ماندلا،ادیسون وانیشتین وفیثاغورس است و…

اندیشه مدلیست که تفطن وادراک کردن کم و کیف  پدیده ها رابرای بشرسهل وهموارمیکنداماهیچ چیزی ناامید کننده ترازاین نیست که مسائلی رابادلیل ومنطق برای کسانی بیان کنیم تاآنهارامتقاعدکنیم که همه چیزازمجری اندیشه میگذرد اماآنهاوقعی به حقیقت نگذارندو سوفهم عمدی ومغلطه وسفسطه رابکاربگیرندوخودراپشت فهم وتظاهروجست وجوپنهان سازند ویااصلا نخواهندبفهمندمثلا در باب مسائل اقتصادی ومشکلاتی که دراین زمینه درکشورماوجود داردگویااگر« داگلاس نورث» اقتصاد دان آمریکایی هم بیاید وبگویدبه علت گستردگی جامعه ی هدف وبرون رفت ازفرسودگی اجتماعی،اقتصاد جامعه بایدبهبودی پیداکندوتوسعه بیابد واین توسعه در ارتباط و تعامل باجهانیان میسرمیگرددشاید اهرم های قدرت این قاعده و شکل شناسی رابی اعتنا ازکنارش عبورکنندواینحاست که بایدخردومنطق راتعطیل کردوبا رویکردهای واپسگرایی به مسائل نگاه کرد.

چاپ در شماره ۱۴۳۴روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۲/۰۹/۳۰