آسیب دیدگی بدنه جامعه از خشونت های کلامی

صیدمیرزا بزرگ تبار / فعال رسانه ای

خشونت ،نتیجه تعامل ژنتیک ومحیط افراد است که با روش های متفاوتی مثل سرکوب دیگری،اجبارو معمولا به صورت مقطعی درجوامع بشری پدید می آید. خشونت کلامی و نداشتن مهارت گفتگو،در ارتباطات اجتماعی به عوامل مختلفی برمی گردد که به لحاظ تنوع و تکثرافکار طبقات اجتماعی،یکی ازورژن های کنش فردی واجتماعی محسوب می گردد وگاهی گروه های اجتماعی این رویکرد را راه رهایی ازتنش های اجتماعی با مثبت اندیشی انفعالی به حساب می آورند که به بدنه اجتماعی آسیب می رساند و «لازم است در جامعه بستری فراهم شود تاچالش های اجتماعی و پارادوکس فرهنگی دربین طبقات اجتماعی،انرژی اجتماعی منفی بسامد نکند تارفتارهای ناهنجار ابزار بالانس در بین این طبقات گردد» چراکه زندگی منشوریا ست در حرکت و با رنگ های  بدیع، نه راهی است پرتنش با چالش های پرپیچ وخم،خشونت کلامی دربعضی مواقع قدرت تخریبش از خشونت فیزیکی موثرتراست.وقتی این پدیده بین دویا چند نفربه وجود می آید هرچه بیشتر تکثیر گردد«پارادوکس های فرهنگی» بین نسل سنتی ونسل مدرن ، تنفر،کینه وحسادت  ایجاد می کند وگاها منجر به درگیری فیزیکی وحتی مرگ می گردد، داده های آماری گواهی است براین گفتار.یکی از« راه های برون رفت از خشونت کلامی مهارت گفتگو،موقعیت سنجی وتعامل با دیگران است» .چطور با دیگران رفتار کنیم تا این رفتارها منجربه خشونت زبانی نگردد؟؟ آیا«باهرکس باید براحساس متناقض نماهای فرهنگی اش رفتارکرد»؟ این شما هستید که به مردم می آموزید چطوربا شما رفتارکنند،ما خودمان مسئول اندیشه وعمل خویش هستیم بدون سرکشی باید دربرابر فشارهای اجتماعی و خشونت های کلامی مقاومت کرد وافکار مسموم ومخرب را از خود دور کرد. بعضی وقت ها ممکن است لحن کلام ما برای دیگران  خوشایند نباشد،پس زبان راباید کنترل کرد«خروجی لحن آرام ازلحن تند موثرتراست». تا بین ما با دیگران زاویه و فاصله ایجاد نگردد.کسانی که از شخصیت سالم برخوردارهستند خودرا در احساسات وهیجانات  منفی مانند خشم وکینه می سازند وهمه چیز را نرمالیزه وهضم می کنند. تا از خشونت کلامی رهایی پیدا کنند.«ازدیدگاه روان شناسی به تعداد انسان های روی کره زمین فکر و راه حل وجود دارد» که اگر انسان ها با دیدگاه مکعبی به حل مسائل می‌پرداختند، مشکلات جامعه بشری حل می شد،« ازدیدگاه پدیدارشناسی کلمات نوعی کد دارند که باید ازطریق آن کد با مردم ارتباط برقرارکرد» .فرایند زندگی مثل تجربه یک معلم است که درطول سالیان تدریس مهارت گفتگو وارتباط با شاگردان را،به جامعه وطبقات اجتماعی تسریع می دهد. به طوری که این مهارت های کلامی بتوانند مخاطب پذیرباشند نه مخاطب گریز،خشم کلید همه مشکلات است که باید مهارو کنترل گردد بنابراین اگر مهارت های کلامی ورفتاری درست مدیریت و کنترل شود،اشتباهات به حداقل ممکن می‌رسند  ونقاط ضعف تبدیل به نقاط قوت می گردند،هیچ کس کامل نیست،انسان ها دردرون ضعف‌ها و کاستی ها سقوط می کنند یابه رشد وبالندگی می رسند. دراین بستر صرفا اشخاص نوآورازحصارضعف های خود،راه سازنده موفقیت رادرچالش های زندگی با مهارت های کلامی ورفتاری رمزگشایی می کنند واین حقیقت درمیان تجربه های خوب وبد نهفته است که با نبوغ فکری،می توان از خشونت های کلامی و زبانی را که گاهی همچون تی_ ان_ تی دربین طبقات اجتماعی انفجارایجادمی کند، جلوگیری به عمل آورد. راه رهایی از خشونت کلامی این است که باافراد غیرهمسان با خود کنتاکت نگیرید چرا که دوری جستن ازاین تیپ اشخاص علاوه بر تولید انرژی منفی هیچ دستاورد مفید ومثمرثمری به همراه ندارد وشما را تا پایین ترین سطح نگه می‌دارد ولازم است اطراف خود را باافراد مشابه احاطه کرد وبه قول «جیم ران» سعی کنید میانگین پنج نفری باشید که بیشترین زمان را باآنها بگذرانید واینها باید ازهرنظرجز بهترین هاباشند وباید گفت افرادی که یکدیگر را پذیرفته اند ارتباط بیشتری می توانند با هم داشته باشند وشاید این رویکرد بهترین سبک تربیتی برای پیشگیری از خشونت کلامی و فیزیکی باشد چراکه خشم یک هیجان آنی و احساسی است که براثرناکامی دردرون افراد به وجود می آید و نمود بیرونی آن به صورت فعال ومنفعل بروزمی کند وبیشترالگوپذیری آن  به  سبک تربیتی و رفتار والدین به گذشته برمی گردد،بنابراین «خشونت یکی ازمهمترین مسائل ومعضلات جهان انسانی معاصر، و بدترین نسخه شربشراز دیدگاه زیستی،تاریخی،روانی واجتماعی است» که با دوری جستن از این پدیده و به کارگیری راهبردهای عینی و عملی قابل مهاروکنترل است. بنابراین بعضی افراد از لحاظ روانی و عصبی مریض نیستند یا مشکلات آنها از جراحات روانی عمیق برنمی خیزد، بلکه از راهنمایی های ناکارآمد و غلط در ‌زندگی نشأت می گیرد، زندگی یک نبرد بی پایان است «هدف اصلیِ زندگی، بایستی ساختن و یافتن راه حلی برای مهار چالش های مختلفِ زندگی باشد»و صرفا کسانی دراین راه موفق عمل می کنند که از«استانداردهای رفتاری» بالایی برخوردار باشند ولازم است به تناسب ظرفیت آدم ها باآنها رفتارکرد.

چاپ در شماره ۱۵۱۳ روزنامه ی یادگار امروز مورخ ۱۴۰۳/۰۱/۲۵۱