دکتر حسن نجفوند/ مدیرمسئول
این روزها کشور از دو جهت نیازمند همگرایی است، مسیر سیاست و اقتصاد . با بالا گرفتن تنشهای سیاسی و منطقهای باید اینگونه عنوان کرد که ایجاد حس مشارکت و همدلی برای عبور از وضعیت فعلی که با جنگ روانی غربیها در فضای مجازی همراه شده یک ضرورت غیرقابل انکار است. بدون تردید جناحبندیهای سیاسی و فکری در شرایط معمول و روند عادی باید به عنوان فضای نقد و گفتمان مورد تحمل و تامل مسئولان باشد. چنانکه بارها در تریبونهای رسمی مطرح شد و مورد تاکید قرار گرفت که نقد وضعیت موجود تحت عنوان نقد منصفانه و سازنده مورد استقبال هم قرار میگیرد. موضوع سقف و کف نقد و شیوه تعامل مسئولان، رسانهها و مردم مسئله امروز کشور نیست، بلکه موضوع مهم و قابل اعتنا شرایطی است که رسانههای پیوسته غربی در حال پیگیری آن هستند. بعد از دفاع مشروع ایران و حمله گسترده به اسرائیل که طی فرایند پیشبینی شدهای انجام شد، دستگاههای تبلیغاتی غربی و اسرائیلی تمام سعی خود را حول این محور گذاشتهاند تا با کوچک شمردن و ناموفق جلوه این پاسخ، سوار بر موج برخی اختلافات و سلایق داخلی، بحرانهای برساختهای را تدارک ببینند. این شیوه از دو جهت در حال پیگیری است. در مسیر سیاسی استراتژی غرب این است که مولفه قدرت نظامی در ایران را در مظان تردید قرار دهد و از سوی دیگر سعی دارد در یک اقدام تلافیجویانه اقتصاد ایران را با فشارهای رسانهای به تلاطم وادارد. این هر دو مسیر پیگیری شده، اما نیازمند روشنگری گروههای تاثیرگذار در درون است. نخستین گروهی که باید در این شرایط با تبیین واقعیتها رفتارهای هیجانی احتمالی را در بازارها کنترل کنند، رسانههای خبری و تحلیلی هستند. انتشار اخبار گاها هیجانی این روزها که طبق عادت مرسوم جناحی و سیاسی مطرح میشود در این موقعیت نه تنها اطلاعرسلنی دقیقی را دنبال نمیکند، حتی ممکن است امنیت روانی جامعه را با مخاطرات رو به رو کند. از سوی دیگر دستگاهها و سازمانهای دولتی و قوای دیگر در چنین شرایطی باید کارویژه مخصوصی داشته باشند. این کارویژه، نباید فقط به نکتهسنجیهای معمول و دفاع سازمانی ختم شود. اگر در شرایط عادی رسانهها و منتقدان مورد پاسخ و جواب مسئولان دولتی قرار میگیرند این بار دیگر پاسخ دادن و گلایه آنها کارساز نیست، چراکه در شرایط خاص و وضعیت انتظاری رفتارها به جای پروتکلهای سازمانی در قالب بیانیه دادن و دفاع کردن با مردم سخن میگویند. رفتارهای آرامشبخش و ثباتآور در کنار مشوقهای اقتصادی نه تنها امیدبخش خواهد بود که سو و جهت افکارعمومی را تعیین میکند. شکل و محتوای قهری در توجیه افکارعمومی به واسطه برخورد با متقدان گرچه از سر کنترل شرایط انجام میگیرد اما عوارضی به همراه دارد که باید آن را سنجید و مورد تامل قرار داد. بستن فضای نقد در شرایط سخت سیاسی و اقتصادی در حالیکه رسانههای تبلیغاتی غرب در حال ترویج سیاستهای مخرب هستند راهحل نهایی نیست، بلکه باید همنشینی و همفکریها در زمینه نحوه مواجهه با مسائل مورد نظر باشد. بدون تردید دستگاه دیپلماسی کشور اولویتی دارد به نام پیگیری سیاست خارجی کشور در مواقع حساس. رفت و آمدهای دیپلماتیک و دیدارهای وزیران خارجه همانقدر امیدآفرین است که آنها بتوانند در اقناع رسانهها و روزنامهنگاران حرکت کنند. مدیریت بحران هرگز اینگونه تعریف نشده، که بعد از وقوع حوادث سیاسی، بینالمللی و داخلی الزام ورود به این حوزه را ایجاد کند. پیشگیری از وقوع اختلال در اقتصاد و سیاست کشور آنجا که به شرایط خاص بازمیگردد نیازمند همگرایی معنایی دستگاه دیپلماسی با رسانههاست. این مهم نه فقط در دایره مسئولیتهای دستگاه دیپلماسی که در حیطه وظایف تیم اقتصادی دولت نیز محسوب میشود. سکوت در این شرایط جایز نیست. همه مسئولان باید با پر کردن خلاءهای گفتمان عمومی به همگرایی کلی در جامعه کمک کنند. این همگرایی فقط در صورتی ایجاد خواهد شد که اصحاب رسانه در تریبونها و گفتمانسازی مدیریت بحران شریک باشند. تقسیمبندیهای سیاسی و جناحی در این مسیر نه تنها کاربرد ندارد، بلکه موجب خواهد شد ظن و گمانهها در فضای سیاسی کشور رو به تزاید بگذارد. در این راستا مطبوعات، رسانههای مجازی و کانالهای اطلاعرسانی در فضای مجازی نیز مسئولیت خطیری بر عهده دارند. رفع سایه تردید و تکانههای هیجانی، بزرگترین مسئولیتی است که مدیریت بحران بر عهده هر فعال رسانهای گذاشته است. چراکه منافع ملی حکم میکند صرفنظر هر گرایش و سلیقهای در جهت کاهش تنشهای اجتماعی حرکت کنیم. این دو سویه مسئولیتآور را باید با عینک منافع ملی و زیر ذرهبین عقلانیت دید، وگرنه این گفتار و نوشتار چه از طرف مسئولان و چه رسانههای منتقد محل چالش و عیبجویی است.
چاپ در شماره ۱۵۲۶روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۳/۰۲/۰۹
دیدگاه ها