من شایسته احترام هستم؛

پرخاشگری ممنوع

(صحرا ثابت قدم / گروه جامعه یادگار امروز)

«خشونت» یکی از مظاهر زندگی اجتماعی است و نمی‌توان جامعه‌ای را پیدا کرد که در آن، خشونت وجود نداشته باشد. سازمان بهداشت جهانی خشونت را اینگونه تعریف می کند: «استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت، تهدید یا اقدام واقعی علیه خود، شخص دیگر، یا علیه گروه یا جامعه، که منجر به آسیب، مرگ، آسیب روانی، ناهنجاری یا محرومیت شود». بی‌شک اجتماعات انسانی به‌لحاظ تعارض منافع افراد و نحوه متفاوت زندگی، خواه‌ناخواه با پدیده خشونت در بطن خویش مواجه هستند؛ لیکن آنچه حائز اهمیت است، میزان و شدت خشونت در جوامع مختلف انسانی است که برحسب دخالت عوامل متعدد، از جامعه‌ای به جامعه دیگر تفاوت دارد.

متاسفانه ایران یکی از کشورهایی است که در طول سال‌های اخیر، خشونت، روند رو به رشدی را در آن طی کرده است. بهرحال خشونت و سوء استفاده می ‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد که یکی از اشکال خشونت، خشونت عاطفی است. خشونت‌های عاطفی آسیب‌هایی بسیار جدی به سلامت روان افراد وارد می‌کند. زخم‌های این نوع آزار ماندگار است و به سختی از ذهن و روان قربانی پاک می‌شود. آزار و خشونت عاطفی اعتماد به نفس، هویت و احساسات فرد را هدف قرار می‌دهد و به شدت ویرانگر است. خشونت‌های عاطفی انواع متفاوتی دارند. برخی از این خشونت‌ها ناشی از توقع و انتظار زیاد است. در این نوع خشونت فرد دایما توجه می‌خواهد و هرگز به چیزی رضایت نمی‌دهد. خشونت‌های پرخاشگرانه نیز نوعی از خشونت‌های عاطفی هستند که در آن توهین، تحقیر، فحاشی، تهدید و متهم کردن بخشی از عادت رفتاری فرد آزارگر است. خشونت‌هایی هم مبتنی بر انکار هستند. در این نوع خشونت فرد احساسات، افکار، خواسته‌ها را نادیده می‌گیرد و به این طریق قربانی را تحت کنترل خود قرار می‌دهد. در عین حال افراد کنترل گری هستند که تلاش می‌کنند همه چیز را تحت نظارت و کنترل خود در بیاورند. این افراد عقاید و باورهای خود را تحمیل می‌کنند و بر دارایی، نوع نیازهای فرد، درآمد، نوع کار و هر مورد دیگری که یک شخص حق دارد به تنهایی برای آن تصمیم بگیرد کنترل و نظارت دارند.

زمانی که خود را در نقش قربانی یک رابطه خشونت‌آمیز آن هم از این نوع پیدا می‌کنید متوجه می‌شوید که چقدر نوع زندگی‌تان تغییر کرده است. شما از بیان احساس، نیاز و افکارتان می‌ترسید. کنترل و اراده‌ای در زندگی‌تان ندارید و این شما را به شدت پریشان و مضطرب می‌کند. در عین حال متوجه می‌شوید که در تمام این رابطه سعی کرده‌اید او را راضی نگه دارید چون هر نارضایتی او برایتان تبعات بسیار بدی داشته است. شما ممکن است احساساتی مثل سردرگمی، بیماری، اضطراب، خستگی، افسردگی و فراموش کاری را دائما تجربه کنید. از دست دادن دوستان صمیمی، روابط خانوادگی و کار و همچنین احساس تنهایی و انزوا نیز اغلب ناشی از خشونت عاطفی‌ای است که در رابطه تجربه می‌کنید. اختلالاتی مثل آناروکسیا، ترس از اجتماع، بالارفتن فشار خون و تمایل به خودکشی نیز از اختلالاتی است که قربانیان خشونت عاطفی و خصوصا خشونت خانگی دچار آن می‌شوند. این وضعیت در رابطه فقط یک راه حل را می‌طلبد: درخواست کمک برای تغییر این وضعیت. شما ابتدا باید تشخیص بدهید که آیا واقعا قربانی چنین خشونتی هستید یا نه. اگر وضعیت شما مشابه توصیفات بالاست شما باید برای تغییر وضعیت خودتان تلاش کنید. به طور کلی این موارد نیاز به بررسی‌های بیشتری دارند. برای تشخیص ریشه مشکلات فرد آزارگر و شناخت راه‌حل‌ها و روش درمان، خانواده و دوستان‌تان نمی‌توانند کاری بکنند. این یعنی برای حل جدی مشکل باید به مشاور و در صورت نیاز به روانپزشک مراجعه کنید. برای اینکه انگیزه کافی داشته باشید تا این اوضاع را تغییر بدهید همواره با خودتان این جمله را تکرار کنید «من آدم خوبی هستم و سزاوار یک زندگی خوبم. دیگران باید با من ( و فرزندانم) درست رفتار کنند چون من شایسته احترام هستم».

 

چرا خشونت عاطفی گزارش نمی‌شود؟

سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: خشونت‌های عاطفی کمتر گزارش می‌شود که دلایل مختلفی دارد و یکی از علل آن نشناختن مصادیق این نوع خشونت است.

موسوی چلک افزود: برخی از دلایلی که خشونت‌های عاطفی کمتر گزارش می‌شود، به این مساله بازمی‌گردد که ممکن است اطرافیان این دست از خشونت‌ها را جدی نگیرند، مقایسه یا سرزنش کنند و گاهی با طرز نگاه ممکن است زمینه آزار را فراهم کنند.

وی اضافه کرد: برخی افراد نیز ممکن است به خشونت‌های عاطفی بی‌تفاوت باشند اما در اغلب موارد علت گزارش نشدن چنین خشونت‌هایی این است که مصادیق آن از جمله «بی‌توجهی» را نمی شناسند و گاهی هم که مصادیق آن را می‌شناسند اثبات آن و گزارش کردن سخت است؛ به همین دلیل این نوع آزارها را جدی نمی‌گیرند.

 

علل گزارش نشدن آزارهای جنسی

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: در کنار خشونت‌های عاطفی، آزارهای جنسی نیز به دلیل ممنوعیت و سخت تر بودن کمتر گزارش می‌شوند. در اینگونه آزارها عمدتا آزارگران کسانی هستند که آشنا و مورد وثوق خانواده هستند بنابراین گزارش نمی‌شود یا سخت گزارش می‌شود.

وی، زخم زبان را از مصادیق خشونت‌های عاطفی برشمرد و بیان کرد: گاهی زخم زبان آثار ماندگارتری از زخم جسمی دارد. آزارهای عاطفی زمینه رفتارهای تکانشی یا رفتارهای دیگر مانند فرار از منزل و خشونت های شدیدتر را فراهم می‌کند. خشونت‌های عاطفی تاثیر منفی روی نقش هایی که فرد به عنوان یک دانش‌آموز یا شاغل یا زوج دارد، می‌گذارد.

موسوی چلک با بیان اینکه خشونت‌های عاطفی به رغم اهمیت خیلی گزارش نمی‌شود، افزود: خشونت ها بستگی به نوع خشونت فرق دارد. مثلا در کودک آزاری ویژگی فردی ممکن است تاثیرگذار باشد. مثلا بیماری دارای معلولیت است یا ظاهر خوبی ندارد و یا اینکه بیش فعال است که هر یک از این عوامل می‌تواند منجر به انواع آزار شود.

 

فرد، خانواده و جامعه در پسِ پرده خشونت‌های عاطفی

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خاطرنشان کرد: گاهی دلایل خشونت‌های عاطفی به خانواده، فرد و جامعه بازمی‌گردد. پدر و مادری که مهارت والدینی را بلد نیستند و خودشان در دوران کودکی مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌اند، اکنون آمادگی کودک آزاری دارند. آمادگی برای کودک‌آزار بودن به مراتب در خانواده هایی که اینگونه تجربه ها را دارند بیشتر است.

وی اظهار داشت: گاهی نیز فرد نسبت به خشونت‌های عاطفی بی تفاوت است؛ درگیر اعتیاد، جرم، آسیب و موضوعات دیگر است. تجربه زیسته می‌تواند در عادی سازی خشونت در خانواده تاثیر گذار باشد همچنین الگوی غالب تربیتی والدین به عنوان یک عامل می تواند در بروز خشونت‌های عاطفی تاثیرگذار باشد.

موسوی چلک ادامه داد: دلایل خشونت‌های عاطفی در برخی موارد به سطح کلان جامعه مثل فرهنگ بازمی گردد؛ مثلا در فرهنگ برخی افراد جامعه اینطور مطرح می شود که «بچه تا کتک نخورد آدم نمی‌شود»؛ طبیعی است مدیریت این موضوع زمان بر است.

وی افزود: در بروز خشونت‌های عاطفی ممکن است قوانین مناسب نباشد یا ممکن است سازمان‌ها نقش‌های خود را ایفا نکنند. یا قوانین باشد اما قوانین را درست اجرا نکنند همچنین ممکن است حمایت‌های اجتماعی برای افرادی که در معرض آزار هستند یا افراد آزاردیده به اندازه کافی، همه جا به صورت فراگیر و جامع و متناسب با نیاز افراد وجود نداشته باشد.

 

اهمیت مشکلات اقتصادی در خشونت‌های اجتماعی

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: در خشونت های اجتماعی باز عوامل متفاوت‌تر می‌شود. نارضایتی‌ها، مشکلات اقتصادی، فقدان مهارت‌های ارتباط اجتماعی که هم در خشونت‌های خانگی و هم در خشونت‌های اجتماعی اهمیت پیدا می‌کند در خشونت های اجتماعی موثر است. طبیعی است پایین بودن شاخص سلامت روان، پایین بودن شاخص نشاط، امید، عدم پاسخگویی مناسب سازمان‌ها و مسئولان یا کژکارکردی‌های سازمان‌ها و پاسخگو نبودن و شفاف نبودن، مشکلات اقتصادی و فقر می تواند در ترویج خشونت های اجتماعی مثل سرقت تاثیرگذار باشد.

وی تصریح کرد: بنابراین عوامل در بروز خشونت‌های عاطفی و اجتماعی می تواند متعدد باشد. سیاست‌گذاری ناکارآمد می‌تواند عاملی برای تنش و خشونت و نارضایتی اجتماعی باشد. در بحث آزارهای عاطفی، فقدان مهارت های ارتباطی و ضعف در بکارگیری مهارت‌های ارتباطی، ضعف در به کارگیری مهارت‌های مداخله‌ای و مهارت‌های تاب آوری و مهارت گفت و گو و ضعف در مهارت خودمراقبتی، ضعف در بکارگیری ظرفیت‌های فرهنگی برای تقویت ارتباط با مردم و اطرافیان نقش دارد.

موسوی چلک خاطرنشان کرد: در خشونت‌های عاطفی فرد نمی تواند ابراز احساسات کند، نمی‌تواند واکنش درست کلامی و غیرکلامی نشان دهد و همه اینها می‌تواند باعث شود فاصله‌های عاطفی بیشتر شود و این فاصله‌ها، آزاردهنده است.

 

(چاپ در شماره‌ ی ۱۰۶۵ روزنامه‌ی یادگار امروز

مورخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۱)

 

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور