از بین رفتن گونههای طبیعی از دست رفتن هویت تاریخی و زیستی همه ماست
سینا قلندری/ یادگار امروز
اینجا کنار یکی از خیابانهای تهران، مردی دست فروش سمندر کوچک را در جعبه شیشهای نشانم میدهد. سمندر خوش نقش با خالهای سرخش به شیشه چسبیده، انگار التماس میکند تا از این دیوار تنگ نجاتش بدهم. صدای ضجههایش را می شنوم و رنجی که در چشمهای معصومش پنهان شده است را می بینم. مرد انگار دارایی با ارزشش را بیقیمت کرده باشم، جعبه شیشه ای را از دستم میقاپد و میگوید: بزرگترش را هم دارم ولی اینجا نیست. اگر میخواهی بگویم برایت بیاورند!!!
میگویم: رنگهای دیگرش را هم داری؟می خندد و میگوید: نداشته باشیم هم می آوریم. کم شدند ولی هنوز می شود پیدا کرد. آنها گرانتر در می آید!به لبخند مرد فکر میکنم و بغضی که در چشمهای سمندر کوچک پنهان بود. میگویم: اینها بیرون رودخانه دوام نمی آورند.به مرد برمیخورد. سمندر را پشت قفسهها پنهان میکند و میگوید: واسه شب عیده دیگه! مگه ماهی قرمز می مونه؟خود او هم میداند که در حق این موجود کوچک چه ظلمی می کند. او هم میداند تعدادشان آنقدر کم شده که به سختی میشود آنها را در بین سنگها و حوضچههای رودخانه یافت. همه اینجا میدانند اما کسی به روی خودش نمی آورد که چه جهنمی برای رنگین کمانهای کوچک لرستانی ساختهاند.بهانهها البته بسیارند. خشکسالی، آتش سوزی عمدی و غیر عمدی جنگلها، ساخت و ساز در مناطق خوش آب و هوای استان، اما آنچه فراموش می شود سهم ماست. ما که برای زینت سفرههای عید سمندرهای غمگین را چون پریهای رنگینی سر سفره هایمان می آوریم و پس از سال نو شاهد زجر کشیدن و مرگشان هستیم. بهای یک لحظه شادی ما، یک زندگیست که تلف میشود!
زمانی که کشورهای پیشرفته از هر فرصتی برای ایجاد زمینههای گردشگری استفاده میکنند، ما با همتی عالی کمر به قتل طبیعت و گونههای کمیاب زیستی بستهایم. نقش زیبای سمندرهای لرستانی که آنها را در جهان خاص و مشهور کرده بود، بلای جانشان شده است. این سمندر را در جهان با نام انگلیسی Lorestan Newt و نام علمی Neurergus kaiseri میشناسند که در نقاط محدودی یافت میشوند و یکی از این نقاط، مناطق مرطوب زاگرس است. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، از در حال انقراض بودن این گونه وحشی و بینظیر سمندر لرستانی خبر میدهد و آن را در میان گونههای «بهشدت در معرض خطر» فهرست قرمز IUCN قرار داده است.بعد از ورود به این فهرست، مسئولین استان به فکر حفاظت از این موجود زیبا اما بیپناه افتادند. اما آیا این محافظت در مقابل خطری که سمندرها را تهدید میکند کافی است؟ در اخبار مدام از جلوگیری و برخورد با شکارچیان و شیفتهای مراقبت و حفاظت از پناه گاههای آنان صحبت میشود اما نزدیک عید باز هم شاهد فروش آنها هستیم. این برخوردها تنها باعث گرانتر شدن قیمت این موجودات شده و نه حفاظت آنها. با این اوضاع در چند سال آینده هیچ اثری از این گونه کمیاب باقی نمیماند.آیا حفاظت از این موجودات فقط با ممنوع کردن و جلوگیری از خرید و فروش قابل انجام است؟ مگر نه اینکه وقتی چیزی را ممنوع می کنیم عطش بیشتری برای به دست آوردن آن به وجود می آید؟ هر چند این ممنوعیت به جاست اما تجربه این سالها نشان می دهد که در کنار ممنوعیت باید اقدامات عملی گستردهتری برای حفظ گونههای وحشی صورت بگیرد. سالهاست که دفاع از انواع گونههای وحشی در کشور ممنوع است اما هر ساله شاهد شکارچیان غیرقانونی و مرگ خاموش پلنگها، خرسها، پرندگان مهاجر و… هستیم. آیا ایجاد محدودیت شکار کمکی به جلوگیری از کشتار بیرحمانه آنها کرده است؟در تمام جهان پیش از هر کاری بر روی آموزش افراد جامعه سرمایهگذاری میکنند. آموزش از مدارس به خانهها می رود و از آنجا به سطح خیابان منتقل می شود. ما در کشور خودمان هم تجربه موفقی در زمینه این نوع آموزش داشتیم. زمانی که صدا و سیما و پلیس راهنمایی و رانندگی و آموزش و پرورش دست در دست هم فضای فرهنگی کشور را به سوی رعایت هرچه بیشتر قوانین و مقررات پیش بردند، تغییرات محسوسی را در سطح جامعه شاهد بودیم. این تجربهها می تواند در ارتقای سطح فرهنگ محیطزیستی هم مورد توجه قرار بگیرد. این مردم هستند که باید به خرید این نوع موجودات نه بگویند وگرنه تا زمانی که تقاضایی باشد شکارچی و شکار غیر قانونی هم وجود خواهد داشت.در چند سال اخیر کشور هایی مانند آلمان تعدادی از این سمندرها را برای تحقیق و همچنین تکثیر نژادی به اروپا بردهاند، در حالی که مسئولین ما مدام از نگرانیهایشان حرف می زنند و حرف میزنند و حرف میزنند.به جای این همه نگران بودن، اگر کمی سرمایه در اختیار صدها جوان دانش آموخته در رشتههای مرتبط قرار می دادند، اکنون همین گونهای رو به انتقراض میتوانست بخشی از صادرات غیر نفتی ما را تشکیل دهد. همانطور که در تمامی کشورها، فروش بین المللی گونههای مختلفی مثل ماهیان زینتی، اسب و بسیاری از گونه های مختلف قابل تکثیر معمول و متداول است.همیشه بهترین راهکار برای ما پاک کردن صورت مسئله بوده است. راهکار حفظ طبیعت تنها وضع قانون و یا برخورد قضایی نیست. فرهنگ سازی، استفاده از رسانههای جمعی، متحد کردن پتانسیل عمومی برای بازگرداندن موجودات به طبیعت، حتی تکثیر هدفمند و جایگزین کردن آنها در طبیعت می تواند ساز و کارهایی عملیتر برای حفظ انواع گونهها باشد.شاید وقت آن رسیده باشد یک بار برای همیشه به جای نگاه به گذشته و حسرت از دست رفتهها را خوردن به حال و آینده بیندیشیم. فرصت برای نجات سمندرهای لرستانی رو به اتمام است. به جای آنکه چند سال آینده با آه و حسرت از این گونهی منقرض شده حرف بزنیم امروز دست به دست هم بدهیم و فرشتههای کوچک آبگیرهای لرستان را به خانههایشان باز گردانیم. این هشدار نه فقط به مسئولین بلکه به مردم است. اکنون که دولت گام در حفاظت این گونه خاص گذاشته است، همراهی و همدلی مردم زاگرس نشین و حتی کل ایران میتواند فرصتی دوباره برای زندگی بخشیدن به موجودات بیپناهی باشد که اسیر سودجویی شکارچیان شده اند.برخورد با فروشندگان این موجودات کوچک، بازگرداندن آنها به آبگیرهای منطقه، تماس و گزارش تخلفات، حتی گسترش آگاهی در بین خانواده و اطرافیان می تواند قدمهای محکم مردم برای نجات این فرشتگان معصوم از مرگ تدریجی باشد. شاید زمانی مسئولین به این نتیجه برسند که شعارها نوشداروی بعد از مرگ سهرابند و مبارزه با خاطیان و برخوردهای قضایی و انتظامی تنها بخش کوچکی از مسئولیت بزرگ آنهاست. چه بسا آن روز برای حفاظت از سمندرهای رنگارنگ لرستان دیر شده باشد. حفاظت از گونه های طبیعی، حفاظت از تاریخ زنده این سرزمین است. از بین رفتن گونههای طبیعی از دست رفتن هویت تاریخی و زیستی همه ماست. همتی بلند می خواهد که به دور از شعار زدگی با برنامهریزی جلوههای زیستی سرزمینمان را حفظ کنیم.
چاپ در شماره ۱۵۰۳روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
دیدگاه ها