عاطفه امیدی راد /فعال رسانه ای
دولت آخرین نرخ بیکاری در کشور را حدود ۸ درصد اعلام کرده،نرخی که با استناد به رشد اقتصادی بالای ۵ درصدی در چند فصل اخیر به بهبود شرایط در اقتصاد کشور معنا شده و اساس سخن مسئولان این است که رشد اقتصادی کیفی و مطلوب بوده است. در مقابل تحلیل دیگری وجود دارد که رشد اقتصادی اخیر را بر پایه نفت میداند، به عبارتی افزایش فروش نفت ایران بعد از گشایشهایی که از طریق گفت و گو و دیپلماسی ایجاد شده، اسباب رشد اقتصادی بوده است، در حالیکه این موضوع در مسیر بهبود سرمایهگذاری درکشور و کاهش تنگناهای مالی مردم نمود چندانی نداشته است. این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی رهبر انقلاب در سخنرانیهای اخیر به حق مردم در لمس بهبود اقتصادی تاکید کردند. این همان نکتهای است که در دو سال اخیر به کرات درباره آن گفته و نوشته شد. اینکه رشد اقتصادی مستمر داشته باشیم، اما سفرههای مردم هر روز کوچکتر شود و قدرت خرید آنقدر کاهش یابد که پر کردن سفرهها از مایحتاج اولیه غیرممکن و صعب باشد به نظر میرسد نقض غرض باشد. کاهش مصرف گوشت و لبنیات در دهکهای کمدرآمد و متوسط جامعه، صرفنظر کردن آنها از تفریح، سلامت و بهداشت و آموزش در مواردی که گاها ضروت هم دارد، ادعای بهبود شرایط اقتصادی را با ظن و گمان رو به رو میکند. نگاهی گذرا و میدانی به اختلاف فاحش درآمدها و هزینهها نشان میدهد چاله فقر بزرگتر شده و افراد بیشتری را در خود فرو میبرد. با این حال گاهی مسئولان صورت مسئله را پاک میکنند و با ادعای اینکه کالابرگ را برای جبران در نظر گرفتهاند و یا اینکه نرخ بیکاری کاهش یافته و ارائه آمارهایی که همه چیز را خوب نشان میدهد، در پی ساخت کارنامه مثبت از خود هستند، کارنامهای که از دید مردم باید نگریسته شود، نه گفتار و شعار. یکی از نمونههای بارز پاک کردن صورت مسئله را باید در ادبیات مسئولان پولی و بانکی کشور تحلیل کرد که گفتهاند ما به نرخ غیررسمی ارز در کشور کاری نداریم و این نرخ مبنای محاسبات روزمره نیست. این گفتمان صرفنظر عامهپسند بودن یا نبودن آن، روایت کاملی از بازار نیست. گرچه بخشی از صحبتها در این باره صحیح است و بخش مهمی از کالاها با ارز دولتی و تخصیص یارانهای تامین میشوند، اما این موضوع نافی تاثیر روانی و بلند مدت نرخ ارز و هیجانات در این بازار نیست. جو انتظاری هیجان ناشی از تغییرات نرخ ارز، طلا و سکه به تنهایی آنقدر مهم و قابل تامل است که باید نسبت به آن حساسیت داشت. بدون تردید این نرخهای غیرکاربردی در اقتصاد کشور خود را در اجارهبهای مسکن، بسیاری از کالاهای غیرمشمول نشان خواهد داد. از سوی دیگر خدمات که در یکسال گذشته تورم نسبتا زیادی را هم تجربه کرده، میتواند از این طریق فشارهای زیادی بر جامعه وارد کند. از این رو باید گفت، هر بهبودی نمایی قابل لمس دارد که بدون این حس مشترک در جامعه، ارزش و کیفیت نهایی را نخواهد داشت. کاهش نرخ بیکاری باید به فعالیت و مشارکت مردم در حوزههای مختلف ختم شود، این فعالیت باید با سرمایهگذاری همراه باشد و سلسلهوار سفرههای مردم را رنگین کند تا بتوانیم بگوییم یک رشد مستمر اقتصادی موجب رضایت و آرامش مردم شده است. جز این اگر باشد هر آمار و ارقامی مورد تردید قرار میگیرد. این سوال مطرح است که اگر شرایط تولید کشور به واسطه رشد پیاپی اقتصادی رو به توسعه و رشد است، چرا مزد کارگران مورد بی مهری قرار میگیرد و تناسبی با تورم ندارد؟ اگر رشد اقتصادی در ابعاد مختلف ایجاد شده ، چرا تورم به طور میانگین در مرز ۴۰ درصد بوده و سال گذشته تولید با مشکلات عدیدهای چون سرمایه در گردش مواجه شده است؟ همخوانی میان تصویر و واقعیت، نیاز اجتماعی امروز ا از اقتصاد کشور است.
چاپ در شماره۱۵۳۱روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
دیدگاه ها