جامِ اسنپی ، تیم حکومتی ، تبانی و ..
اختصاصی یادگار امروز
“ارزش تیم قهرمان را از بین نبرید ” . این بخشی از گفته های میثاقی مجری برنامه تلویزیونی فوتبال برتر است که در واکنش به تقابل هواداران تیم های مدعی لیگ برتر فوتبال ایران مطرح شده و طی ادوار اخیر معمولا هواداران تیم های ناکام در راه قهرمانی به تیم قهرمان نسبت داده و به اصطلاح قهرمانی رقیب را زیر سوال می برند.
فوتبالِ کثیف ، تیم حکومتی ، جامِ اسنپی ، قهرمانی با داوری و مسائلی از این دست چند دوره ای است که لق لقه زبان هواداران تیم هایی شده است که تیم مورد علاقه شان در راه عنوان قهرمانی ناکام مانده و با چنین پیش داوری هایی می خواهند قهرمانی تیم حریف را زیر سوال برده و لوث کنند .
تفاوت چندانی در میان هواداران سرخ و آبی و زرد و .. وجود ندارد ، این سبک برخورد با قهرمانی تیم ها رفته رفته به یک فرهنگ تبدیل شده و امروز ضدفرهنگِ تخریب و تقابلِ خشن کلامی به یک فرهنگ مسلط در فوتبال ایران مبدل شده است .
فضای ورزشگاهها، فضای مجازی و زندگی روزمره همه ما متاثر از این فرهنگ زشت این روزها درگیر خشونتهایی شده که با فحاشی همراه است. کافیاست اتفاقی رخ دهد که باب میل هواداران نباشد ، نتیجه ای رقم بخورد که برای هواداران رقیب خوشایند باشد ، واکنشها یکسان است؛ فحاشی!
فرهنگ فحاشی در ورزشگاهها تبدیل به اصل شده و تشویق به حاشیه رفته است، فرهنگ پذیرش شکست وجود ندارد ، ناکامی در حکم پایانِ دنیاست و قهرمانی یک تیم نیز انگار مرگ تیم رقیب است ،چه اتفاقی رخ داده که هواداران تیم ها این چنین درگیر خشونتهای کلامی شدهاند؟ قهرمانی ها را زیر سوال می برند ، نتایج را انکار می کنند ، به هر شکستی انگ تبانی می زنند ، با هر پیروزی پرگلی ، پای بنگاههای شرط بندی را پیش کشیده و این گونه فضا را خراب می کنند ؟
بدون تردید مشت نمونه خروار است و فوتبال و ورزش ما نیز مستثنی از این قاعده نیست ، با یک واکاوی دقیق می توان رفتار هواداران تیم ها و فعالیت هایشان را در فضای مجازی را به کل جامعه تعمیم داد و رفتار مردمی که مشکلات متعددی در زندگی شخصیشان دارند بدون تردید پذیرش شکست نیست ، جنبه پیروزی ندارند و به زمین و زمان ایراد می گیرند ، این رفتارها از ساختارهای کلان اجتماعی و فرهنگی در جامعه نشات میگیرد و در ورزش ما تجلی پیدا کرده است .
پدیده خشونت طرفداران فوتبال در جوامع متاثر از عوامل مختلفی است به گونه ای که بعنوان مثال در انگلستان، طبقه اجتماعی، در اسکاتلند و ایرلند، فرقهگرایی مذهبی، در اسپانیا ملّیگرایی و تکثّر قومی و در ایتالیا اختلاف، تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی از عوامل تأثیرگذار در شکلگیری معضل خشونت طرفداران فوتبال است ، از همین زمینه باید گفت گرچه الگوی رفتاری واحدی بررفتار هوادارن فوتبالی در جوامع مختلف حاکم نیست اما آنچه بیش از هرچیز دراین تجربه ها مشخص است الهام پذیری الگوهای رفتاری خشونت آمیز طرفداران فوتبال از ساختارهای کلان اجتماعی و فرهنگی حاکم برجوامع گوناگون است.
در جامعه ای که فضای حاکم بر روابط اجتماعی میان گروهها، قشرها، اقوام و فرهنگها به گونهای پیش رفته است که در آن دیگری به رسمیت شناخته نشده ، تحمل و مدارا در پایین ترین سطح قرار دارد و به صورت کاملا سازمان یافته ای شاهد فرهنگ پذیرش و تحمل همدیگر نیستیم ، هر روز می توان شاهد درگیری هایی بود که به دلیل پارک نامناسب یک خودرو ، ازدحام در یک واگن مترو ، شلوغ بودن صف نانوایی و یا مسائل پیش پا افتاده ای از این دست در سطح جامعه رخ می دهد .
اینکه چرا سطح تحمل مربیان فوتبالی ما در رقابت های فوتبال کشور پایین آمده است که همه چیز را گردن داور انداخته و مرتب در کنار خط به داوران زوم کرده و متمرکز بر اعتراض به قاضی میدان شوک منفی به بازیکنان داده و تیم ها عصبی می شوند ، اینکه چرا دانش آموز حال و حوصله شنیدن حرف معلم را ندارد ، اینکه چرا در یک مترو ، شهروندان نمی توانند ده دقیقه در کنار هم بی دردسر باشند تا به مقصد برسند ، اینکه چهار نفر نمی توانند در یک فضای عادی در صف نانوایی ها قرار گیرند و نوبت همدیگر را رعایت کنند ، اینکه یک مدیر کاسه صبرش از یک نقد رسانه ای خیلی زوود لبریز می شود و به سیم آخر می زند ، اینکه فرهنگ گفتگو و دیالوگ را حتی در سطح مجازی نداشته و همدیگر را نمی توانیم تحمل کنیم و حتی قهرمانی تیم رقیب را اسنپی و حکومتی و تبانی و.. تعبیر می کنیم و دهها و صدها رفتار از این دست ، فقط نشان می دهد که خشونت کلامی و رفتاری و عصبانیت در جامعه ایرانی عریان شده و به بالاترین سطح خود رسیده است و فوتبال ما نیز دقیقا متاثر از این وضعیت اجتماعی است .
چاپ در شماره ی۱۷۷۵روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
دیدگاه ها