از قهرمانان ملی تا دشنام‌های ضدملی

(سیدمحسن مصطفوی/ دکترای روابط بین‌الملل، مدرس دانشگاه)

«یک تیم فوتبال نمایشگر نوع زندگی و فرهنگ یک کشور است » نقل قول از میشل پلاتینی در مصاحبه با نشریه اکیپ در کتاب فوتبال علیه دشمن اثر سایمون کوپر.

اکنون که در حال نوشتن این یادداشت کوتاه هستم، عربستان سعودی در مقابل آرژانتین دو بر یک به پیروزی رسید و اولین شگفتی جام جهانی ۲۰۲۲ را خلق کرد، همان آرژانتینی که در سال ۲۰۱۴ هنگامی ایران یک بر صفر مغلوب آن شد مردم برای آن شکست به خیابان‌ها ریختند البته نه به خاطر پیروزی حریف! بلکه به خاطر نمایش غرورانگیز تیم ملی ایران.

کوپر در جای دیگر از کتاب فوتبال علیه دشمن مطرح می‌کند که «وقتی یک بازی برای میلیاردها نفر اهمیت پیدا می‌کند، دیگر نباید فقط یک بازی تلقی شود، فوتبال هیچ وقت فوتبال نیست، این ورزش جنگ به وجود می‌آورد.» حال چه کسی واقعا در جنگ یک کشور با کشور متخاصم به اردوگاه حریف پناه می‌برد و برای شکست کشورش دست به دعا برمی‌دارد!؟

عربستانی که امروز آرژانتین را شکست داد یکی از بدترین کشورهای دنیا در الگوهای دموکراسی است که اصلا با مفهوم انتخابات آشنایی ابتدایی هم ندارند و تا همین چند سال قبل حتی زنان اجازه رانندگی نداشتند، کشوری که مخالفان سیاسی خود را شرحه شرحه می‌کند و به کوره می‌اندازد (مورد خاشقچی) ولی آیا کسی به بازیکنان تیم عربستان بابت حضور در جام جهانی یا ملاقات با بن سلمان دشنامی نثار می‌کند؟

آرژانین کشور مغلوب امروز و یکی از غول‌های فوتبال در جهان برای اولین بار قهرمان جام جهانی ۱۹۷۸ با دانیل پارسارلا افسانه‌ای شد، جام جهانی که در خاک آرژانین برگزار شد، در دوره زمام‌داری ژنرال خورخه ویدلا که با کودتا به قدرت رسیده بود و یکی از بدنام‌ترین دیکتاتورهای آمریکای جنوبی در همه اعصار بود، اتفاقا جام جهانی در اوج مبارزات ویدلا و مخالفانش برگزار شد و او مخالفانش را به شدت سرکوب کرد که به « جنگ کثیف » در تاریخ سیاسی آمریکای جنوبی معروف شده است ولی با این حال فوتبالیست‌های آرژانتینی به وظیفه حرفه‌ای خود عمل کردند؛ فوتبال برای اعتبار و نام کشور و اتفاقا قهرمان جهان نیز شدند.

در سال ۱۹۸۲، ژنرال‌های آرژانتینی برای کم شدن توجه‌ها از جامعه داخلی آرژانتین و اعتراضات مردم به جزایر فالکلند در اقیانوس اطلس جنوبی تحت اختیار انگلستان حمله کردند ( آرژانتین به این جزایر ادعای ارضی دارد ) ولی به سختی از انگلستان شکست خوردند و حتی منجر سرنگونی حکومت دیکتاتوری نظامی ژنرال گالتیری آرژانتینی شد.

ولی در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک این تیم فوتبال آرژانتین بود که انتقام جنگ دیکتاتورهای نظامی آرژانتین را از انگلستان گرفت و مارادونا با دو گل شاهکار کار انگلستان را یک سره کرد و درباره گلی که با دست وارد دروازه پیتر شلیتون انگلیسی کرد و به «دست خدا» معروف شد علنا اعلام کرد که : «دست خدا انتقام جنگ فالکلند بود.»

در بازی ایران انگلستان در جام جهانی ۲۰۲۲ دیدم که برخی از هموطنانم طرفدار انگلیس بودند و برای پیروزی این تیم لحظه شماری می‌کردند و این تیم را تشویق می‌کردند، انگلستانی که اگر به آرژانتین کمتر از ایران ضربه نزده باشد، قطعا بیشتر زده است و در صد و اندی سال اخیر فقط دوبار در اشغال نظامی ایران در قالب جنگ جهانی اول و دوم مشارکت فعال کرده است.

درست چهار سال و پنج ماه پیش در تابستان ۱۳۹۷ و در جام جهانی روسیه تقریبا همین اعضای تیم ملی فوتبال ایران، قهرمانان ملی کشور خود بودند و حماسه‌سازی از بازی‌های آنان در مقابل اسپانیا و پرتغال و مراکش زبانزد مردم در کوچه و خیابان و فضای مجازی بود، روسیه یک میزبان عالی بود و تیم ملی ایران یکی از مهمانان عالی و با شخصیت جام جهانی ۲۰۱۸، اما بعد از چهار سال روسیه تبدیل به کارکتر بد در صحنه جهانی شده است و تیم ملی ایران نیز در میان عده‌ای از مردم خویش تبدیل به شخصیت بد صحنه داخلی شده و مستحق بدترین دشنام‌ها!

شاید در مورد روسیه تغییر افکار عمومی جهان تا اندازه‌ای درست باشد ولی اعضای تیم ملی ایران به ناحق مورد بی‌مهری واقع شده‌اند و آن‌ها براستی از شایسته‌ترین و با استعدادترین فرزندان آب و خاک هستند که با مرارت و سختی‌های فراوان از شرایط زیر صفر توانسته‌اند به بزرگترین میادین جهانی برسند و برای تیم ملی خود دچار مصدومیت‌های شدید شده‌اند ( بینی شکسته و خونین بیرانوند در بازی دیروز) امروز مورد هجمه عده‌ای واقع شده‌اند که بعضی از آن‌ها تا به حال یک آجر برای مملکت خویش بلند نکرده‌اند.

از بازیکن فوتبال مخصوصا بازیکنانی که در دوران حرفه‌ای خود هستند اصلا و ابدا نباید انتظار کار سیاسی و کنش‌گری سیاسی داشت و این افراد برای فوتبال بازی کردن به نحو احسن آموزش دیده‌اند و نه سواد سیاسی دارند و نه مهارت آن و به لحاظ سنی نیز به بلوغ کار سیاسی نرسیدند و ورود آنان به چنین مسایلی اساسا اشتباه است، اکثرا این بازیکنان از سنین نوجوانی خود در محیط‌های ایزوله و اردوهای باشگاهی و ملی حضور داشتند و تنها توقع به جا از آن‌ها فوتبال بازی کردن به بهترین شکل است.

بعد از دوران حرفه‌ای فوتبال نیز اگر در مورد سیاست و اجتماع به تحصیلات مربوطه پرداختند و وارد این حوزه شدند که با توجه به شهرتشان ورود به جایی است ولی با سواد در حد ابتدایی و مدرک پنجم دبستان، نوشتن مانفیست سیاسی بیشتر خنده دار است تا هر چیز دیگری!

من در تاریخ به یاد ندارم و در جایی نخوانده‌ام که در ادوار جام جهانی فوتبالیستی کار سیاسی عمده و اثرگذاری کرده باشد و این انتظار از جوانان ایرانی نیز انتظاری بس بیهوده است.

چهار سال قبل یک بینی به کمک دروازبان تیم ملی ایران آمد و پنالتی رونالدو را گرفت( خود بیرانوند این شوخی را کرد ) و قهرمان آن سال شد و این هفته همان بینی شکست و صاحب خود را تا خطر مرگ پیش برد ولی مورد دشنام و مضحکه و عقده‌گشایی قرار گرفت و تصویر ثبت شده از بیرانوند در اوج درد وحشتناک، گیجی و خون‌آلودی بعد از ضربه، خود گویای همه چیز است: برای چه کسانی این دردها را متحمل می‌شویم؟ چرا این همه ناسپاسی؟

کشور این روزها درگیر حوادث تلخی است و کسی منکر آن نیست اما هدف قرار دادن انسجام ملی نتیجه‌ای جز همین شکست شش بر دو مقابل انگلستان ندارد و انگلستان بارها با همین حربه یعنی هدف قرار دادن انسجام ملی ما، کشور ایران را دچار خسران و زیان کرده است و آسیب‌های آن در تاریخ کشور ما هنوز محسوس و مشهود است و در نهایت در تاریخ این باخت به نام ایران ثبت شد و نه شخص و جریان دیگری.

 

(چاپ در شماره‌ ی ۱۱۳۰ روزنامه‌ی یادگار امروز

مورخ ۳ آذر ۱۴۰۱)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منشور اخلاقی

تبلیغات

پیشخوان

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور