(معصومه یعقوبی/ عضو هیات علمی دانشگاه)
آیا تا کنون به این اندیشیدهاید که من واقعا کیستم؟ و ما بودگی از کجا ناشی میشود؟ این سوال، یک سوال بسیار قدیمی است و پیچیدگی آن به حدی است که رسول اکرم(ص) فرمودهاند: «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه».
فارغ از صورتهای سخت و دشوار دانش شناختشناسی، وقتی سوال از کیستی و چیستی من و ما میشود در حقیقت سوال از هویت من است. واژه هویت ترجمه عربی واژه شخصیت است یعنی شخصی شدهی من. یعنی مشخصههایی که من را از دیگران متمایز میکند و در عین حال به ما شدگی من در دل یک گروه میانجامد. و اما زیر ساخت این تشابهها و تمایزها چیست؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت من بودگی من، حاصل دو چیز است: انتخابهای من و جبر زندگی من.
جبر و اختیار چیست؟ از فرمایشات امیرالمومنین علی (ع) در باب جبر و اختیار به یاد داریم اختیار ” امر بینالامرین ” است. یعنی اختیار ما در محدوده دو جبر نهفته است جبری که به ما تحمیل شده است و جبری که در سایه انتخابهای ما به ما تحمیل خواهد شد. پس هویت من با این تعبیر همان اختیار من است. البته اختیاری که چندان رام خواست و آگاهی من نیست! بله درست متوجه شدید هیچ انسانی چندان مختار نیست و حتی اختیار وی تحت تاثیر میل خودآگاه و ناخودآگاه او در آمد و شد است. فارغ از بحث روانشناختی این امر باید گفت این اختیار ماست که در سایهی جبرهای نوشته و نانوشته، هویت ما را شکل میدهد. عامل پیوند ما به چیزی و وجه تمایز ما از آن چیز و چیزهای دیگر محدودهی اختیار نیمبند ماست. و اما جبرهای نوشته شده و نانوشته چیست؟ این جبرها در حقیقت همان بیمها و امیدهای ما هستند، همان چیزهایی هستند که ما را ترغیب به شرکت در بازی من بودگی و ما بودگی میکنند. در حقیقت، یک حساب پیچیده از بر همکنش چیزهایی که میخواهم و میتوانم باشم و چیزهایی که نمیخواهم و نمیتوانم باشم، هویت ما را شکل میدهد. اما این حساب و کتاب در سایهی چه چیزی اتفاق میافتد؟ در سایه ریسک اعتماد و میل به بقاء.
بله ریسک اعتماد، چون هیچ اعتمادی در یک کنش اجتماعی مصون از خیانت نیست. لذا عقل تدبیرگر ما در میان امیال ناشناختهی ما منجر به یک پذیرش و یا عدمپذیرش یک کشش بیرونی میشود. پس با این توضیحات مسلم است، اعتماد شکل گرفته، هیچگاه مادامالعمر نخواهد بود و فقط تا زمانی پابرجاست که ابزار و بستر آن دستخوش تغییرات مهم و پرریسک نشود.
و اما میل به بقاء و پیشرفت، “اصلی” است که ضرورت قبول ریسک اعتماد را اجتنابناپذیر میکند و مادام که این معاهده مبتنی بر حفظ شرایط آن باشد اتحاد فرد و گروه محتمل است. با این توضیحات زمان پاسخ به این سوال فرا رسیده است: «راز پایداری این همکاری در چیست؟» راز پایداری، در دل توزیع عادلانه قدرت و تقویت بنیانهای اعتماد فیمابین نهفته است، و در ادبیات حکومتداری، یعنی بازی برد – برد ملت / دولت. این است که امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم».
در جامعهای که نشانههای توزیع ناعادلانه قدرت در آن نمایان است و ریسمان اعتماد فیمابین آن هر روز نازکتر میشود اصلاح زیرساخت سیاسی و حقوقی بقاء فرد فرد افراد آن و تقویت بنیادهای اعتمادسازی برای تقویت میل به ما بودگی و ترغیب افراد برای قبول ریسک اعتماد در آن ضرورتی است که باید به سرعت به تدارک ابزار تحقق آن دست یازید. چرا که اگر حاصل جمع محاسبات افراد جامعه از وفاداری به قواعد همکاری هویتی مناسب نباشد ذات همکاری اجتماعی به صورت خودآگاه و ناخودآگاه به مبارزه برای بقاء تبدیل خواهد شد.
(چاپ در شماره ی ۱۱۷۸ روزنامهی یادگار امروز
مورخ ۲۹ دی ۱۴۰۱)
دیدگاه ها