نسل در خانه مانده به دستفروشی روی آورده است

فقر، پایه ثابت بساط زنان دستفروش

رفت و آمد در دل خیابان های شلوغ شهرها و خصوصا پایتخت، فاصله ها را بی معنا می کنند، هر عابری که با خود کیسه های خرید را حمل می کند تمام تلاشش عبور از میان جمعیت است، در همین ازدحام و هیاهو زنان دستفروشی هستند که تمنایشان خریدی هر چند اندک از بساط محقرشان است. بساطی که گاهی در ساک هایی متوسط یا کیف دوشی هایی بزرگ جا گرفته اند.بر اساس این گزارش، این روزها در اکثر خیابان‌های اصلی شهرها یا کنار پاساژها و مراکز خرید و یا سر چهار راه ها و در درون مترو و…. بساط دستفروشان زن بسیار به چشم می خورد که گاهی با صدای پایین و تمناگونه سعی بر ترغیب رهگذران برای خرید از خود را دارند.مطالعات خانواده در مناطق مختلف جهان، حاکی از افزایش خانواده‌های زن‌سرپرست است. در شرایط کنونی، پیامد افزایش این نوع خانواده‌ها، فزونی فقر و آسیب‌پذیری اجتماعی و شیوع بالای فشارهای روانی در جامعه است. از طرفی افزایش زنان شاغل به‌ویژه زنان سرپرست خانواری که برای گذران زندگی در مترو و خیابان به دست‌فروشی می‌پردازند، از یک‌سو در تغییر الگوهای خانوادگی مؤثر است و از سوی دیگر، بازتاب تغییر الگوهای ناشی از تحول ساختاری در خانواده بوده و در مناسبات اجتماعی آشکار می‌شود. این واقعیتی است که جامعه ما از یک‌سو، با فشار الگوهای فرهنگی سنت‌گرا در زمینه نقش های زن و مرد و تقسیم کار مبتنی بر جنسیت رو به ‌رو است و از سوی دیگر، پذیرش نقش های اقتصادی و اجتماعی گسترده‌تر از جانب زنان مشارکت بیش‌ از پیش آنان در مسئولیت ها و مشکلات زندگی خانوادگی را می‌طلبد. به هر حال آنچه مسلم است اینکه فشار اقتصادی حال حاضر حاکم بر جامعه و تبعات سنگین حاصل از آن که این روزها بر دوش همه خانواده های ایرانی سنگینی می کند، باعث شده بسیاری از زنان گاهی حتی به ناچار مجبور باشند در خارج از خانه برای بهبود شرایط اقتصادی خانواده حتی از طریق دستفروشی و شغل های کاذب تلاش کنند. حضور زنان دستفروش در خیابان‌های شهرها از اواخر دهه ۸۰ شروع شد. قبل از آن در بازارهای محلی برخی از شهرستان‌ها، زنان محصولات خود را برای فروش می‌آوردند؛ این اتفاق در بازارهای شهرهای شمالی بیش از همه باب بود، اما دیدن زنان دستفروش در خیابان، کوچه و مترو خصوصا در پایتخت برای خیلی از مردم عادی به نظر نمی‌رسید. اما این پدیده اجتماعی هم که حاصل مشکلات اقتصادی و معیشتی بود، خیلی زود در باور جمعی مردم به امری عادی تبدیل شد و دیگر دیدن زنان دستفروش کسی را معذب نمی‌کرد. کم‌کم از اواسط دهه ۹۰ دیگر دستفروشی به یکی از شغل‌های زنان تبدیل شد. به خصوص در مترو که حضور بی‌شمار زنان دستفروش گاهی شرایط را برای مسافران هم سخت می‌کرد. البته مسئولان امر بارها تصمیم گرفتند با طرح و نقشه‌های مختلف با این مساله مقابله کنند اما در نهایت این زنان دستفروش بودند که بازی را به نفع خود تغییر دادند. حتی ایجاد غرفه‌های فروش در ایستگاه‌های مترو هم نتواست پاسخگوی نیاز آنها باشد. زمانی مردم فقط به دیدن مردان دستفروش با سن و سال بالا که سیگار و چسب و فندک می‌فروختند عادت داشتند اما حالا دختران جوان هم به جرگه دستفروشان پیوسته‌اند. از فروش کتاب در پمپ بنزین گرفته تا دستفروشی در کنار خیابان و مترو.

مشکلات معیشتی در صدر دلایل دستفروشی زنان

پرویز براتی، جامعه‌شناس، دراین‌باره می‌گوید: «قطعاً یکی از مهم‌ترین عوامل روی آوردن زنان به دستفروشی مشکلات معیشتی و اقتصادی است. این مساله حتی بعد از همه‌گیری کرونا بسیار بیشتر شد و در مطالعات آماری که از سوی دانشجویان جامعه‌شناسی انجام گرفت مشخص شد میزان زنان دستفروش بعد از همه‌گیری کرونا به دلیل مشکلات معیشتی تقریباً بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده است». او می‌افزاید: «از یک سو می‌توان به این پدیده به‌ عنوان بالا رفتن فرهنگ جامعه برای عدم تبعیض بین زنان و مردان نگاه کرد و از سوی دیگر وقتی هنوز حتی در مساله دستفروشی هم برخورد قانونی با زنان بیشتر از مردان صورت می‌گیرد و این افراد بیشتر آزار می‌بینند نشان از این دارد که ما هنوز هم گرفتار همان تبعیض‌های همیشگی میان زنان و مردان هستیم». این جامعه‌شناس می‌گوید: «دستفروشی جزو مشاغل کاذب به شمار می‌رود اما وقتی جامعه‌ای با این شدت از تورم و فقر دست به گریبان است نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم مردم معیشت خود را به خاطر قوانین تعطیل کنند. هرچه باشد به قول بسیاری از دستفروش‌ها این کار بهتر از بالا رفتن از دیوار مردم است». براتی در پاسخ به این سوال که تعداد زنان دستفروش میانسال به طرز چشمگیری افزایش یافته و این نشان‌دهنده چه چیزی است می‌گوید: «این زنان هم کسانی هستند که بر اساس فرهنگ حاکم بر جامعه و خانواده اجازه و فرصت تحصیلات عالیه نداشته‌اند. خیلی زود ازدواج کرده‌اند و تبدیل به زنان خانه‌دار شده‌اند. تا قبل از اینکه مشکلات اقتصادی این میزان فشار را به مردم تحمیل کند آنها از نقش مادری و همسری خود در خانه لذت می‌بردند اما از یک جایی به بعد دیگر فرمول کار کردن یک نفر و معیشت یک خانواده جواب نمی‌داد و به همین خاطر این زنان هم وارد بازار کار شدند». او ادامه می‌دهد: «روی آوردن به دستفروشی دلایل بسیاری دارد اما زنان میانسالی که تنها خانه‌داری و فرزند داری را به‌خوبی یاد گرفته‌اند و فرصت آموزش و تحصیل نداشته‌اند حالا که مجبور هستند به معیشت خانواده کمک کنند، کار دیگری جز دستفروشی پیدا نمی‌کنند». این جامعه‌شناس توضیح می‌دهد: «نادیده گرفتن واقعیت‌های جامعه باعث می‌شود مردم بیش از پیش آسیب ببینند. وقتی مسئولان فقر موجود در جامعه را باور ندارند، وقتی به آمارهای ساختگی دل خوش می‌کنند، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که مشکلات حل و فصل شوند و به این ترتیب برخلاف آنچه همیشه سعی شده به خانواده ایرانی القا شود و آن ماندن زن در خانه و پرداختن به وظیفه همسرداری و فرزندآوری است، زنان مجبورند برای تامین معاش، دوشادوش مردان کار کنند».

تناقض فاحش در قوانین و زیر ساخت‌ها

براتی با اشاره به تصویب قانون جوانی جمعیت می‌گوید: «از یک طرف قانون جوانی جمعیت به تصویب می‌رسد، زنان برای فرزندآوری تشویق می‌شوند و‌ مشوق‌هایی هم در نظر گرفته می‌شود، اما مساله اینجاست که زیر ساخت‌های مناسب برای اجرایی شدن این قوانین وجود ندارد. شما تا رفاه نسبی در جامعه ایجاد نکنید نمی‌توانید انتظار داشته باشید اکثریت جامعه به فرزند آوری فکر کنند». او در پایان توضیح می‌دهد: «از طرفی قانون جوانی جمعیت تصویب می‌کنیم و از طرف دیگر می‌بینیم که به دلیل شرایط حاکم بر جامعه، هر روز شمار زیادی از جوانان که پتانسیل فرزند آوری دارند از کشور مهاجرت می‌کنند. وقتی دختران جوان برای تامین مخارج دانشگاه خود مجبور هستند در مترو دستفروشی کنند، وقتی زنان برای کمک به معیشت خانواده مجبور هستند پابه‌پای همسر خود در خارج از خانه کار کنند، رسیدن به رویای جوانی جمعیت با تصویب قانون و صدور ابلاغیه رویایی دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد».

چاپ در شماره۱۵۵۹روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۳/۰۳/۲۰

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منشور اخلاقی

تبلیغات

پیشخوان

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور