دانش و پویایی

(علیرضا اسماعیلی/ کارشناس ارشد آموزش و بهسازی منابع انسانی)

دانش در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و به عنوان مهم‌ترین دارایی سازمان‌ها مطرح می‌باشد و سازمان‌ها با دانش زنده‌اند که بدون دانش مرده، پویایی سازمان‌ها در گرو فراگیری، پردازش و به کارگیری دانش، کسب تجربه و مهارت‌هاست.

نیروی انسانی دانش‌گرا در دنیای رقابتی برای هر سازمانی که می‌خواهد برپا بماند، از اهمیت والایی برخوردار است. نیروهایی که از طریق خلاقیت و نوآوری می‌توانند با اصلاح یا تغییر در مورد تولیدات، خدمات و فرآیندها، مزیت رقابتی پایدار برای سازمان خود خلق کنند. در اذهان افراد یک سازمان، سرمایه‌ای به نام دانش نهفته است. دانش که علاوه بر خود که سرمایه‌ای بس مهم برای بقا و نابودی یک سازمان به شمار می‌آید، در نزد سرمایه‌ای دیگر به نام انسان تبلوری دو چندان می‌نماید، حال اشتراک دانش به عنوان فعالیتی نظام‌مند مطرح است که با هدف انتقال دانش و تجربه افراد انجام می‌گیرد و به موازات آن شرکت‌هایی که دارای فرآیند یادگیری فعال هستند، در ارائه محصولات و خدمات نوآورانه برای مشتریان موفق می‌باشند.

چنین شرکت‌هایی با استفاده از سرمایه‌های خود یعنی نیروی انسانی دانش‌گرا و دانش انسانی مناسب برای پیش‌بینی و مطالعه نیازهای مشتری خود و نیازهای بازار رقابتی موفقیت را به آسانی می‌چشند. سازمانی که دارای فرآیند یادگیری و سیستم تسهیم دانش بهتری باشد، قادر به قضاوت و پیش‌بینی در مورد نقاط ضعف و قوت رقبا می‌باشد و کمک می‌کند تا از طریق دانش و انسان دانش‌گرا کارآمدتر و معتبرتر شوند.

سیستم‌های مدیریت دانش به عنوان کانالی در نظر گرفته می‌شوند که ایجاد، به اشتراک‌گذاری و استفاده از دانش را برای سازمان و کارکنان آن تسهیل و کمک می‌کند تا تجربیات و دانش مختلف در رابطه با وظایف و فرآیندهای گوناگون در محل کار میان کارکنان توزیع شود و تسهیم دانش یکی از مهم‌ترین عناصر در چرخه مدیریت دانش می‌باشد.

تسهیم دانش بر افزایش کارایی، بهبود کیفیت و افزایش مزیت‌های رقابتی سازمان‌ها موثر است، بنابراین رهبران سازمان به دنبال یافتن راه‌هایی به منظور افزایش به اشتراک‌گذاری دانش هستند. بیشتر دانش سازمانی به جای این‌که ماهیت صریح داشته باشند به صورت شخصی و ضمنی هستند و تحقیقات نشان می‌دهد افراد تمایل به تسهیم دانش در حد مطلوبی ندارند.

متأسفانه پنهان‌سازی دانش در میان کارکنان پدیده متداولی است، حتی با وجود این‌که مدیران و سرپرستان کارکنان با تجربه را به وسیله پاداش، ارتقاء افزایش ساعات کاری، افزایش حقوق مرخصی، تشویق به اشتراک‌گذاری و تسهیم دانش خود می‌کنند، ولیکن باز در سازمان‌ها شاهد از زیر کار دررویی در این فعالیت هستیم، فعالیتی که می‌توان برای تمامی کارکنان چه کهنه‌کار و چه جدید مفید باشد.

به عقیده تمامی محققان پنهان‌سازی دانش پدیده‌ای است متضاد با تسهیم و به اشتراک‌گذاری دانش. پنهان‌سازی دانش یا احتکار دانش هر دو به عنوان ریسک‌های دانش شناخته شده‌اند عوامل زیادی می‌تواند بر میزان مشارکت افراد در رفتارهای «جمع‌آوری دانش»، «اهدای دانش»، «پنهان‌سازی دانش» یا «احتکار دانش» تأثیر داشته باشند، عواملی چون شخصیت، محیط، مدیریت،‌ رهبری اخلاقی و … . به بیان کوآی ولیم: پنهان کردن دانش یک تلاش عمدی برای پنهان کردن، تحریف و فراهم کردن دانش مبهم در پاسخ به درخواست‌های دانش دیگران است.

با این تعریف از پنهان‌سازی دانش می‌توان چنین استنباط نمود که پنهان‌کنندگان دانش ادراک مالکین روان‌شناختی دانش را انگیزه‌ای برای پنهان‌سازی و عدم به اشتراک‌گذاری دانش خود انتخاب می‌کنند. موضوع دیگری که از به اشتراک‌گذاری دانش جلوگیری می‌کند مالکیت روان شناختی دانش است. و این امر نشان می‌دهد که کارکنانی که از دانش قوی در یک زمینه استراتژیک و مهم برخوردارند علاقه‌ای شدید به پنهان کردن و پنهان‌سازی دانش دارند. کارکنان با داشتن احساس قوی مالکیت روان شناختی دانش، دانش را دارایی شخصی می‌دانند و به همین دلیل معتقدند که اشتراک‌گذاری دانش به منافع آن‌ها و موقعیت مالی و اجتماعی آنان در سازمان لطمه خواهد زد.

به طور کلی احساس مالکیت روان شناختی دانش، منجر به قلمروگرایی در محیط کاری می‌شود و در نتیجه منجر به رفتارهای قلمروگرایی در حوزه خلق،‌ ارتباطات، حفظ و بازسازی دانش می‌شود که این اختصاصی بودن توسط دیگر همکاران ادراک می‌شود. درست است که برخی اوقات این حس یعنی احساس مالکیت روان شناختی دانش منفی دیده می‌شود ولیکن از منظری دیگر می‌توان این حس را مثبت دید،‌ زیرا این احساس باعث می‌شود فرد نسبت به غنی کردن دانش خود و پر بار کردن آن از زمانی که مورد درخواست دیگران قرار گرفته و این مطلب نیز برای خود فرد روشن گردیده که حامل دانشی است که دارایی او در تمام طول زندگی وی می‌باشد، بپردازد. با تمام این اوصاف هم پنهان‌سازی دانش و هم مالکیت روان شناختی دانش دارای تبعاتی برای تمامی سازمان‌هاست.

پنهان‌سازی دانش می‌تواند موجب افت عملکردی در تمام سطوح سازمان شود. باعث تغییر رفتار ،‌منش، نگرش و حتی محیطی ناسالم را به دنبال خود خواهد داشت. عدم تسهیم دانش موجب گسترش بی اعتمادی و منفی نگری کارکنان به هم و خدشه دار شدن روابط بین فردی و آسیب اجتماعی و روانی در کارکنان را با خود به همراه خواهد آورد. همانطور که اشاره شد عوامل مختلفی وجود دارند که بر پنهان‌سازی دانش افراد در سازمان‌ها اثر می‌گذارند که از جمله می‌توان به رهبری اخلاقی (Ethical leadership) در سازمان اشاره کرد. یافته‌های پژوهشی فراوانی نشان داده که رهبری اخلاقی بر پنهان کردن دانش تأثیر منفی و معناداری دارد. رهبری اخلاقی یک رهبری الهام بخش مبتنی بر ارزش است و هدف آن دستیابی به اهداف سازمان با مسئولیت اجتماعی و خدمت به کارکنان، جامعه و سایر ذینفعان از طریق تصمیمات، اقدامات و رفتارهایی که از اخلاق نشأت می گیرند، می‌باشد.

در یک جمع‌بندی کلی از موارد مطرح شده می‌توان بیان داشت که با توجه به این مهم که امروزه دانش مهم‌ترین دارایی سازمان‌ها محسوب می‌شود و انسان نیز با دانش که در خود دارد این سرمایه را دو چندان افزایش داده و نقش تسهیم‌کننده دانش را دارد و تسهیم دانش در فضای رقابتی در بقا و پیشرفت سازمان نقش بسزایی دارد و پنهان‌سازی دانش امری متداول در سازمان‌هاست که موجب ضررهای هنگفتی می‌شود و مصادیقی از آن در شرکت‌های ایرانی مشاهده می‌شود.

 

(چاپ در شماره‌ ی ۱۲۱۰ روزنامه‌ی یادگار امروز

مورخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۱)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منشور اخلاقی

تبلیغات

پیشخوان

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور