نگاهی به فیلمی متفاوت که به کند و کاو روان آدمیزاد می پردازد

« افعی تهران» و نقد جامعه بزرگسال

نگار موقرمقدم/ گروه فرهنگ و هنر

این روزها آنچه بیش‌از‌پیش مخاطبان فیلم‌دوست را پای تلویزیون کشانده، سریال پخش‌شده در پلتفرم شبکه نمایش خانگی فیلم‌نت به‌نام «افعی تهران» است؛ فیلمی به کارگردانی سامان مقدم و نویسندگی و بازیگری پیمان معادی که اگرچه به مبارزه با کودک‌آزاری می‌پردازد و به تربیت کودکان توجه خاصی دارد، در حقیقت شاکله اصلی‌اش تاثیر آسیب‌های روانی گذشته بر آدم‌بزرگ‌های روان‌آسیب قصه است. شاید به جرئت بتوان گفت فیلمی متفاوت است که بیش از هرچیز، به کندوکاو روان آدمیزاد و نقد جامعه بزرگ‌سال پرداخته است.

نگاه حرفه‌ای به یک اثر هنری

آنچه افعی تهران را از سایر سریال‌ها سوا می‌کند، این است که سریال در هر قسمت نماینده یکی از افراد جامعه را مورد نکوهش قرار می‌دهد. ظاهرا بیشترین انتقاد و یا نشان دادن سختی‌ها و مشکلات، مربوط به جامعه هنرمندان است و بیشترین مساله نشان دادن وجوه مختلف زندگی هنری یک کارگردان است.

جامعه‌ای که تاکنون هیچ شکوه یا اعتراضی از بابت مسائلی که در فیلم عنوان شده، نداشتند. چرا که شاید می‌دانند نگاه حرفه‌ای به یک اثر هنری یعنی همین: (کنار آمدن با نقدها و دندان به جگر گرفتن تا انتهای سریال.)

البته آرمانِ افعی تهران در بعضی موارد بسیار بی‌ملاحظه و زیاد از حد به حساب‌رسی اعمال می‌پردازد. سنجه درست و غلطی که در ذهن آرمان، چه بر اثر فیلم و کتاب‌هایی که خوانده و چه بر اثر جور زندگی، حالا او را تا به سر حدی رسانده که هر کسی که در گذشته خطایی از او سر زده، تنبیهش می‌کند، حقش را می‌گیرد و گاه به همان اندازه سرکوبش می‌کند.

میزان احساس سرکوب در او به حدی‌ است که حتی از نظر او واجب‌تر از ساختن فیلمش است. چرا که حالا دیگر اجازه تحقیر شدن توسط کسی را نمی‌دهد. اگرچه روند کار و زندگی امروزه این را نمی‌گویند.

حساب‌رسی و نقد تا چه حد؟

تاکنون ۱۰ قسمت از این سریال در شبکه خانگی فیلم‌نت پخش شده‌است. سریالی که در هر قسمت روی مطلبی تابوشکنی می‌کند. در قسمتی از سریال آرمان بیانی به تراپیست خود ابراز علاقه می‌کند و کتابی به او هدیه می¬دهد. در اینجای کار گویا نوک پیکان به سمت جامعه روان‌شناسان است؛ بنابراین نقد و نظرات به شکلی اعتراض¬آمیز از سوی این جامعه اشاره می‌شود؛ که روان¬شناسان همگی بی، اما و اگر نباید در حرفه خود و مراجعه بیمار، به مسائلی به جز مشکل بیمار بپردازند و هیچ رابطه عاشقانه‌ای نباید شکل بگیرد.تا این‌جا درست است. اما آیا در حقیقت چنین چیز‌هایی هرگز رخ نمی‌دهد؟

در قسمتی دیگر، صاحب یک رستوران را نوک پیکان خود قرار می‌دهد؛ که آرمان در سی و پنج سال پیش با پدرش بدون پرداخت مبلغ شام‌شان از آن‌جا فرار کرده‌اند. حالا نوبت به حساب‌رسی خودش می-رسد. در حرکتی تربیتی با پسرش بابک، برای عذرخواهی و تسویه شام سی و پنج سال پیش خود به رستوران می‌رود. سعی می‌کند تا با تسویه حساب رضایت صاحب رستوران را جلب کند.

اما صاحب رستوران رفتاری تند و خصمانه دارد. در قسمت بعدی نوبت به ناظم مدرسه است؛ که زمانی بچه‌ها را کتک می‌زده. حالا آرمان پنجاه ساله با گفتن از گذشته حسابی از خجالتش درمی‌آید. زیاده‌روی می‌کند و اگرچه تنها تذکر به او کافی بود، اما باز برای آرمان کم است و پیرمرد ناظم را در بزرگراهی در فصل سرما پیاده رها می‌کند.

ظاهرا روح ناآرام آرمان پیوسته در حال انتقام و طلب حق است. گاهی چنان بی-حد و اندازه که دیگر اغراق درکارست و همین امر موجی از اعتراضات را به همراه داشته. فیلمی منتقدانه که در هر حال نوک پیکان به سمت آدم بزرگ‌هایی‌ست که در گذشته یا اکنون زندگی آرمان بیانی اتفاقا بسیار ادعای روشنفکری و درستی دارند.

ظاهری چنان بی‌عیب و نقص که انگار نشان دادن متشخص‌ترین صاحب رستوران، یا ناظم مهربان و یا مشاوری که هرگز به مراجعه‌کننده‌اش دل نمی‌بندد، تمام ماهیت واقعی جهان بیرونی است.

حرف آخر

اما اگر ریزبینانه به آن بنگریم، این همان تصویری است که کودکان از جامعه بزرگ‌سال دارند. بزرگ‌سالانی که گاه با محبت و گاه با دعوا و تنبیه کوچک‌ترها این حق همه‌جانبه را به خود می‌دهند تا آن‌ها را تربیت کنند. اما خود هرگز زیر بار تربیت نمی‌روند. و در مواقعی درگیر تروماها، آسیب‌های روحی و اشتباهاتی فاحشند. که خود باز بزرگ‌ترهای خود را مسبب این اشتباه می‌دانند و در پی تصحیح و جبرانش برنمی‌آیند.چرا که آنان تنها می‌توانند کودکان را تربیت کنند. از آن‌جایی که گاه هنرمند و کارگردان و روانشناس و ناظمی، خود را چنان نماینده بی‌ادعا از جامعه کوچک خود می‌داند که اغلب اجازه نقد و نکوهشی به کسی نمی‌دهد و تقدس‌وار از جامعه خود دفاع می‌کند.کمابیش شامل افعی تهران هم شده. حتی اگر جلوی پخش سریال را بگیرند، مشخصا پیداست که ما آدم بزرگ‌ها هنوز جنبه‌ی نقد یا تربیت از نگاه یک فیلم را نداریم. حتی اگر زیاده‌روی یا اغراق در فیلم باشد. و اصلا چنین دفاعی از خود، در برابر یک فیلم، خود می‌تواند اولین صحه درستی باشد بر ادله‌ای که فیلم آن را نشان داده و خواسته یا ناخواسته مورد نقد قرار داده است.

البته تا پایان این سریال باید صبور بود؛ چراکه نمی‌توان نظر قطعی داد، اما این فیلم جامعه بزرگ‌سال است از نگاه کودکان، برای کودکان و به حمایت از آنان. تا تنها یک سؤال از خود بپرسیم: «آیا ما بزرگ‌ترها هم اشتباه می‌کنیم؟» طرح این سوال می‌تواند خوش‌بینانه باشد؛ چراکه احتمالاً اولین گامی باشد برای اصلاح خود و جامعه بهتر.

چاپ در شماره ۱۵۳۹ روزنامه یادگار امروز مورخ ۱۴۰۳/۰۲/۲۵

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منشور اخلاقی

تبلیغات

پیشخوان

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور