دکتر حسن نجفوند/ مدیرمسئول
بازدارندگی در عرصه سیاست خارجی با چه مولفههایی تعریف میشود؟ آیا بازدارندگی به مفهوم نظامی دریافت کاملی است ؟ پاسخ روشن به این سوال را باید در تعریف کاملتر و دقیقتری از یک واژه با ابعاد گوناگون جست و جو کرد. گرچه بازدارندگی در سیاست اغلب به عنوان سایه قدرت نظامی در قبال یک یا چند دشمن بینالمللی مورد نظر قرار میگیرد اما بعد از دو جنگ جهانی، دنیا به این سو حرکت کرد که اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر نیز کارکردهای نرم اما بازدارندهای داشتهاند. از این رو بود که در نیم قرن اخیر بسیاری از کشورها تلاش بیشتری در عرصه توسعه اقتصادی در پیش گرفتند و جهان امروز را تبدیل به یک جهان متکثر، با مولفههای تاثیرگذار در عرصههای دانش و تجارت کردهاند. اگر روزگاری در خلال جنگ جهانی، علم برای رسیدن به روشهای مزیتآور جنگی و نظامی به کار میرفت امروز دانش پایه قدرت نرم و اقتصاد محض شده تا کشورها را به بالای جدول توسعه برساند. این موضوع نافی داشتن تسلیحات و ابزار نظامی نیست، چرا که توسعه در اقتصاد قرابت معنایی غیرقابل تفکیکی با رشد در امور نظامی دارد. اما اگر قدرت را به منزله توسعه و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم و آنچه که برخی تحلیلگران و کارشناسان سیاست خارجی در نظر بگیریم، قدرت مردم در رساندن پیام به دنیا مهمترین مولفه و ابزار قدرت و بازدارندگی است. اما این قدرت با چه شاخصههای نمایان و تقویت خواهد شد؟ بدون تردید اقتصاد و سطح معیشت مردم از یکسو اعتماد به نفس ملی را افزایش میدهد و از سوی دیگر موجب بالندگی توسعه محور یک ملت در عرصههای جهانی خواهد شد. مولفه قدرت مردم همانگونه که به داشتن نیروهای مسلح قوی وابسته است، پیوستگی بسیار مهمی با اقتصاد و رویکردهای توسعهای دولتها دارد که اگر وارد برنامههای بلندمدت یک کشور نشود، حتما از دو بال قوی و تثیرگذار محروم خواهد ماند. پاکستان و کره شمالی نمونههای قابل بحثی در این مقوله هستند. پاکستان با دارا بودن بمب اتمی اما با مشکلات اقتصادی بسیار بزرگی رو به رو است که این کشور را در قبال کمکهای اقتصادی کشورهایی مانند عربستان به عنوان یک بدهکار بزرگ نمایان میکند. این کشور به رغم قدرت نظامی، با مشکلات داخلی بزرگ رو به رو است. آنقدر که در برخی مناطق این کشور دولت عملا حکمرانی ندارد و گروههای افراطی توانستهاند به دلیل ضعف ساختاری، تسلط خود را بر مناطق مختلف و مردم تحمیل کنند. کره شمالی هم که پشت درهای بسته و انسداد مفرط سیاسی، خود را زندانی کرده وضعیت معلوم و مشخصی دارد. این کشور به رغم داشتن سلاحهای هستهای و موشکهای مجهز به تکنولوژی روز، فقیرترین مردم جهان را در خود جای داده است. این فقر در حدی است که مشکلات تغذیه عادی در این کشور با وضعیت اسفناکی رو به رو است. بازدارندگی این کشور بیش از اینکه موید قدرت مردم و اقتصاد باشد در سایه درهای بسته و فضای مسدود سیاسی، اجتماعی و تکیه بر قدرت نظامی بنا شده است. اداره یک کشور با فقر مفرط مردم و ابراز قدرت نظامی در عرصه بینالملل نه تنها بازدارندگی کامل به همراه نداشته، بلکه انزوای قطعی را به رخ کشیده است، انزوایی که این کشور را تبدیل به حیاط خلوت برخی قدرتها کرده است. بنابراین دنیای امروز دنیای قدرت و اراده ملتهاست، قدرتی که مکمل توسعه نظامی است و میتواند در همه عرصههای بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد. ایران به رغم مشکلات اقتصادی که در چنددهه اخیر داشته، اما توانسته در حاشیه توسعه اقتصادی حرکت کند. اما این حرکت برای رسیدن به مطلوب کافی نیست. تا زمانی که اهداف برنامهها و چشماندازهای کلان اقتصادی و سیاسی کشور از مسیر مشارکت مردمی و بخش خصوصی محقق نشود، مولفههای ضروری بازدارندگی کامل نخواهد شد. در همین راستاست که توجه به بهبود اقتصاد در ایران مهمترین شعار و نقشه راه آینده است.
چاپ در شماره ۱۵۳۳ روزنامه یادگار امروز مورخ ۱۴۰۳/۰۲/۱۸
دیدگاه ها