صفر کلهر –فعال رسانه ای
ریزش ۵۰ هزار واحدی بورس مصادف شد با اخبار جنگ غزه. این ریزش سنگین در بازار در حالیکه سهامداران خرید و فروش زیر قیمت سال ۹۹ را با تردید به نظاره نشسته بودند بار دیگر نشان داد بازار سرمایه ایران از آشفتگی و سراسیمگی مفرط رنج میبرد. تکانههای اخیر در اقتصاد ایران و افزایش قیمت دلار و سکه در حالیکه بازار سرمایه اغلب به هیچ خبر بنیادی و خروجی مثبت کدال درباره ارزش واقعی سهام روی خوشی نشان نداده ، این نکته را بدیهی مینماید که سهامداری در این بازار به فراموشی سپرده شده و نوسانگیران جای سرمایهگذاران را گرفتهاند. شکست مرز روانی ۲ میلیون واحد اگر در روزهای آینده به تثبیت برسد و در صورتیکه شاخص بورس، محدوده یک میلیون و ۹۵۰ هزار واحد را نیز از دست بدهد باید منتظر یک دوره طولانی از رکود در بازار بود که با کاهش چشمگیر ارزش معاملات و خروج نقدینگی در ماههای گذشته پازل بی رونق ماندن این بازار را تکمیل خواهد کرد.
بسیاری از تحلیلگران بورس بر این عقیدهاند که زمان به نفع بورس پیش نمیرود و چشم انتظاری سهامداران خرد در این بازار هر روز با افت و خیزهای بی منطق و سطحی به نتایج مطلوبی نخواهد رسید. از سوی دیگر این نکته در ماههای گذشته بیشتر به چشم آمد که نقدینگی در حال کوچ به بازارهای موازی است؛ بازارهایی که بیشتر جنبههای واسطهگرانه و دلالی در بازار دارند تا حمایت از اقتصاد مولد در کشور. این آسیب شناسی سردستی در مواجهه با معضل بورس در ایران نشان میدهد هیچیک از دولتها در دهههای گذشته موفق نشدهاند کنترل نقدینگی در کشور را به سمت بازار سرمایه و ایجاد سکون و صبر سهامدارانه هدایت کنند. ریزش سنگین دیروز بورس در حالی اتفاق افتاد که از ساعات ابتدایی روز شنبه همه کانالهای بورسی به این اخبار دامن زده بودند که جنگ زمینی غزه باعث ریزش بورس در ایران خواهد شد. این نشانه برآیند دو تحلیل مهم در اقتصاد ایران است. نخست اینکه بازار ایران در همه ابعادش در حصار جو انتظاری و هیجانی گرفتار شده و هر خبری میتواند موجب ریزش و تصاعد منفی در نگرش سهامداران شود. در وهله دوم باید اینگونه تصور کرد که نوسانگری از سهامدار خرد به یک رویه عادی در این بازار تبدیل شده و عدهای با نقدینگی بسیار ناچیز در نبود سرمایههای سالم و آیندهنگر به راحتی تغییرات مورد نظر خود را در قیمت سهمها دنبال میکنند. درهر دو تحلیل یک فصل مشترک دارد؛ اینکه سراسیمگی و شتاب در تصمیمگیری، هیجان غیرقابل کنترلی را به بازارهای مالی کشور تزریق میکند. در همین حال دیروز نیز مثل گذشته فعالان بازار سرمایه نکتهای تکرار کردند که شاید درخور توجه باشد. برخی در ساعات ابتدایی ریزش بورس این سوال را مطرح کردند که چرا با وجود تجربههای قبلی در زمینه واکنش منفی بازار به اخبار سازمان بورس هیچ سازو کار و تمهیدی برای مواقع ضروری ندارد؟ این نکته در کنار عملکرد کشورهایی مثل ترکیه که در وضعیت بحرانی اقدام به تعطیلی بورس کردند جای این سوال را باقی میگذارد که چطور سازمان بورس و وزارت اقتصاد در این مواقع اغلب سکوت کردهاند و نسبت به توجیه و اطلاعرسانی شرایط و احتمالاتی که برای بورس در روزهای آینده وجود دارد سخن نگفتهاند. به هرحال این روزها سهامداران بورس در شرایط سر به سر با سال ۹۹ هم نیستند و سبدهای پر زیان مردم نشاندهنده جایگاه متزلزل بورس و تردیدهایی است که در روزهای آینده میتواند به ابهام بیشتر دامن بزند. شاید وقت آن رسیده باشد که سازمان بورس و وزارت اقتصاد برای ساماندهی محتوایی بورس و تعریف جدیدی از شرایط معاملات در این فضا برنامههای مدون و جدیدتری را تدارک ببینند. مطمئنا مدیریت بورس در شرایط بحران از وظایف ذاتی سازمان و مسئولان مرتبط است که باید در فضای کاملا کارشناسی مورد پیگیری قرار گیرد.
چاپ در شماره ۱۳۹۲روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
دیدگاه ها