علی اصغر سلیمانی –روزنامه نگار
اعتماد به آمار و ارقام، اعتماد به وعدههای سیاسی و اقتصادی، اعتماد به تکذیب ها و تاییدهای دولتی و غیردولتی و اطمینان به آینده؛ اینها سرفصل های تازه ای در روابط دولت، ملت نیستند اما در هر دوره مدیریتی مفهومی سیال دارند. اعتماد در جوامع همچون اکسیژن است برای تنفس. بی شک نتایج بی اعتمادی در یک جامعه، خود را به بدترین اشکال به نمایش می گذارد و ممکن است آینده را با بحران ها و کنش های منفی فراوانی مواجه کند.
اینکه گفتمان دوسویه ای در روابط سیاسی و اقتصادی مردم و دولت ها ایجاد نشود به تنهایی محل فرود آسیبهایی است که میتواند به فروکاستن مشارکت مردم در مقابله با پدیدهها و گاهی حتی به مانعی در پذیرش امری بدیهی و به نظر عادی تبدیل شود.
در نشانهشناسی سیاست و مشارکت عام در امور روزمره مثالهای بسیاری وجود دارد که بیان آنها برای شفاف شدن چرایی غیرقابل پذیرش شدن امری عادی توسط گروه زیادی از اجتماع قابل ذکر است اما این مثالها به تنهایی پازلهای ذهنی ما را از «مسئله محور» بودن یک اتفاق به «راهحل محور» شدن هدایت نمیکند. البته ریشهای شدن برخی رفتارها در کشور قابل ذکر و دستمایه خوبی برای تبیین وضعیت است.
فرهنگ صف که در ایران سابقه طولانی دارد بیانگر فرهنگی شدن برخی رفتارهای اجتماعی است. همین طور فرهنگ زرنگ بودن و اشتباه کاربردی واژه زرنگی برای مفاهیم غیراقتصادی و غیر مولد مانند دلالی. اینها شاید نشانه هایی از اجتماعی شدن ناسرهها باشند که به جای ذم، مورد مدح و ستایش قرار میگیرند.اما برگردیم به چرایی طرح صورت مسئله. اعتماد و بی اعتمادی مردم به راهحلهای یک مسئله زمانی ایجاد میشود که نتیجه حل مسائل اغلب یکی باشد یا حداقل در بیشتر موارد با آنچه که در افکار عمومی میگذرد متفاوت به نظر برسد.
طی هفتههای گذشته موضوع داغ افزایش قیمت بنزین که توسط رسانهها مختلف مطرح شد دستمایه خوبی برای عنوان دلایل اصلی بی اعتمادی مردم به گفتههای مسئولان است. از زمانی که شایعه افزایش قیمت بنزین مطرح شد تا امروز همه مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس به صورت یکپارچه و تقریبا با اکثریت قابل توجهی این شایعه را تکذیب کردند، اما گوشها بدهکار تکذیبها نبود. عدهای معتقد بودند که مسئولان در حال آمادهسازی فضا برای افزایش قیمت هستند و با توجه به اتفاقات آبان ماه ۹۸ زمینهسازی لازم در این باره صورت نمیگیرد. اما معاون اول رئیس جمهور در بازدید میدانی از چایگاههای ارائه سوخت صراحتا اعلام کرد تصمیمی برای گران کردن بنزین نداریم و محدودیتهای سوخت گیری برداشته شود. اما بلافاصله پس از این بازدید میدانی از سوی معاون اول رئیس جمهور در خروجی برخی سایتها خبر دیگری منتشر شد که شرکت پخش فراوردهها این رفع محدودیتها را موقت دانست.
بدون تردید این تغییر روش و تغییر در بهبود اوضاع که اعلام شد موقت و مقطعی است از جمله دلایلی به شمار میآید که به اعتماد مردم لطمه میزند. البته قصه سر دراز دارد و ادعای رئیس دولت قبل مبنی بر اینکه در سال ۹۸ از گران شدن بنزین خبر نداشته، در حالی که این اتفاق با توجه به عواقب احتمالی هرگز نمیتوانست بدون اطلاع مسئولان دولتی و مجریان کشور رقم بخورد، نیز یکی از عوامل وضعیت موجود و نگرانیهای عمومی است.
آن سوی ماجرا اما جامعه ایرانی در چند سال گذشته بارها و بارها از مسئولان شنیده است که قیمت کالاهای اساسی کنترل خواهد شد. از زمان احمدینژاد تا کنون وعدههای کنترل گرانی و بهبود شرایط اقتصادی بارها و بارها مطرح شده است که بسیاری از این وعدهها هیچگاه عملی نشد. امروز نیز دولت در مواجهه با بازار مرغ و گوشت و کالاهای اساسی با همین معضل دست به گریبان است. اعلام کنترل قیمتها از سوی مسئولان در ردههای میانی مورد بیتوجهی قرار نمیگیرد و بازار راه خود را طی میکند. بدون تردید چنین رویهای در دولتهای مختلف موجب شده ما دریافتها و تحلیلهای خودمانیتری از سیاست و اقتصاد داشته باشیم که برخی از آنها بر پایه بیاعتمادی به حرفها و عملها سینه به سینه میگردد. بنابراین بیاعتمادی موجود را باید در نحلیلهای افکارعمومی از رفتار و کردار اقتصادی مسئولان جست و جو کرد.اما دلیل اصلی وقوع چنین پدیدهای چیست؟ پاسخ به این سوال گرچه پیچیده است اما میتوان خلاصه و مفید اینگونه بیان کرد که نبود نظارت صحیح بر اعمال دستورالعملها و قوانین در کشور به وضوح باعث بروز تفاوت دیدگاههاست. نظارت حلقه مفقوده مدیریت بر بازار است که طی چند دهه گذشته آسیبهای فراوانی را به سفره مردم و دیدگاه آنها از شرایط فعلی وارد کرده است. نبود نظام صنفی متشکل و هماهنگ که نظارت را مردم نهاد و غیر دولتی قابل پیگیری کند و نبود سازوکارهای اجرایی مناسب برای برخورد با دلالی در شبکه توزیع کالاهای اساسی موجب شده تا بسیاری از برخوردهای دستوری با بازار پاسخگوی شرایط نباشند. این آسیبها فقط در بازار و اقتصاد خودنمایی نمیکنند، بلکه فرهنگ و جامعهپذیری دستورالعملها را نیز زیر سوال میبرند.بازار مرغ و شایعات و دستورهای این چند ماه نمونه بسیار خوبی برای فهم دقیق مشکلات است. بنابراین تنها راه مقابله با انتظارات غیر رسمی شفافسازی بهنگام و سخن گفتن با مردم است.
چاپ در شماره ی۱۳۴۰روزنامه ی یادگار امروز مورخ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
دیدگاه ها