چالش قلعهنویی در تیم ملی؛
(عباس دارایی/ یادگار امروز)
امیر قلعهنویی رسما بعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد. او حالا بعنوان یک ایرانی جانشین کیروش شده است که از سال ۲۰۱۱ تا کنون به استثنای دو مقطع کوتاه که ویلموتس و اسکوچیچ هدایت ایران را بر عهده داشتند، سرمربی تیم ملی فوتبال بوده است.
میراث کیروش بهرغم همه مخالفتها و تبلیغات وسیع منفی علیهاش یک میراث قابل دفاع است، صرف نظر از نتایج تیم ملی تحت هدایت این پرتغالی سرشناس که البته در شصت درصد بازیها به پیروزی ایران منجر شده است، باید در نظر گرفت که او در یک شرایط سخت هدایت ایران را برعهده گرفته و برای رساندن تیم به جایگاه واقعیاش ناچار شد حتی دست به دامان دورگههایی شود که در اروپا شاغل بودند.
او یک نسلسازی خوب را در دوران هشتسالهاش انجام داد. در جام جهانی روسیه نتایج خوبی کسب و در آستانه صعود به مرحله دوم بود اما در جام جهانی قطر نتایج قابل قبول نبود، تیم ملی تحت هدایت او در دو جام ملتهای پیاپی هم قهرمان نشد تا حسرت تاریخی ایرانیها برای فتح این جام بر جای بماند.
کیروش اما یک نسل تاریخی را برای ایران در هشت سال تربیت کرد، این نسل رفته رفته به مرز پیری رسیده و در حال حاضر با وجود حضور ستارههای پرتعداد در تیم ملی اما میانگین سنی آنها بالاست و همین موضوع زنگ خطر را برای فوتبال ایران به صدا درآورده است.
اینکه قلعهنویی چگونه میخواهد در دوران حضورش در راس کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران عمل کند یک نکته مبهم است، او از یک سو با فشارهایی مواجه خواهد شد که در جام ملتها نتیجه بگیرد و بدون تردید نتیجهای غیر از حضور در فینال این رقابتها و کسب عنوان قهرمانی، افکار عمومی را قانع نخواهد کرد، از سوی دیگر او بهعنوان یک ایرانی با یک قرارداد کوتاه مدت تا پایان جام ملتهای آسیا سکان هدایت تیم ملی را عهدهدار شده و همین موضوع خود یکی از نکاتی است که قلعه نویی را به سمت نتیجه گیری و حفظ شاکله تیم ملی سوق خواهد داد.
حفظ شاکله کنونی با تغییر برخی نفرات که اتفاقا میانگین سنی آنها نیز زیر ۲۵ سال نیست همچنان ایران را یک تیم با میانگین سنی بالا معرفی میکند، در چنین حالتی که زوج دفاعی نه چندان جوان پورعلی گنجی و مجید حسینی جای خود را به زوج مسن کنعانیزادگان و خلیلزاده بدهد یا در کنارهها و خط میانی همچنان رضائیان و حاجصفی و امیری حضور داشته باشند هم نشان از این میدهد که قلعهنویی با همه نگرشها و رویکردهای فنیاش که یک فوتبال با پرس از جلو و هجومی است با کلکسیونی از بازیکنان نه چندان جوان و پا به سن گذاشته مواجه است که شاکله تیمش را تشکیل میدهند و برای نتیجهگیری نیز ناچار است از همین عناصر به مدد تجربه بینالمللیشان بهره گیرد و همین نکته خود موید این است که دست کم در جام ملتها نباید انتظار جوانگرایی و تغییرات محسوس را داشت.
اینکه آیا بازیکنان مسن و نه چندان جوان تیم ملی از انگیزه کافی برای حضور در جام ملتها و تلاش برای قهرمانی بهرهمند هستند یک بحث جدی و نکته مهم است، اگر تیم با همین شاکله در آسیا ناکام شود بدون تردید باید به اجبار تن به جوانگرایی بدهد که البته بستری برای این تغییر نسل فراهم نیست و این احتمال میرود پسا جام ملتها، دوران جدیدی از رکود در فوتبال ملی ایران آغاز شود.
(چاپ در شمارهی ۱۲۳۱ روزنامهی یادگار امروز
مورخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲)
دیدگاه ها