(فروزان آصف نخعی/ روزنامهنگار)
چین چه ضعفی را در ایران میدید که با جسارت تمام در کنار بیانیه شوراهای همکاری خلیج فارس، حق حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را بر جزایر سهگانه ملغی دانست؟ پاسخ آشکار است. ایران برای مقابله با آمریکا، به چین پناه برده است. ناگفته نماند اگر ایران با حفظ استقلال و به منظور ایجاد توازن با اروپا و آمریکا به قصد به ثمر رساندن برجام، برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین را به ثمر میرساندند، بسیار مناسب میبود. اما به نظر میرسد ماجرا آن گونه که باید و شاید نیست.
برای مثال جناح تندرو که به هیچ وجه حاضر نیست کلمهای از «اعتدال» را در سیاست داخلی به رسمیت بشناسد، اکنون قرار است محلل قدرتمندی چون چین، چنین رویکردی را حداقل در حوزه سیاست منطقهای و جهانی به ایران تحمیل کند. گنجاندن جمله «توسعه و تشویق اندیشههای اعتدالگرایانه با هدف کاهش ریشهای فضای حیاتی تروریسم»، جملهای است که تنها پکن قادر است، به تندروهای داخلی تحمیل کند. زیرا تندروها با شنیدن چنین جملهای بلافاصله دچار کهیرزدگی میشوند.
البته میتوان گفت جمله مذکور چراغ سبز آشکار پکن است به طرفهای غربی و آمریکایی و نویدبخش خاورمیانهای آرام. اگر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان داخلی، چنین جملهای را میپذیرفتند، بیتردید تندروها آنان را مستوجب انواع تحقیرها و تهمتها میشمردند و خیابانهای اصلی شهرهای مهم کشور را زیر گامهای تظاهرات کفنپوشها قرار میدادند. به عبارت دیگر، کشتیبان تندروها یعنی آقای رئیسی سیاست نوینی را اتخاذ کرده است.
دولت آقای رئیسی اکنون تغییرات کلان در حوزه سیاست خارجی، و در نهایت حوزه داخلی را با همکاری با چین دنبال میکند. برنامهٔ اصلاحات اقتصادی به نام «سوسیالیسم با مشخصات چینی» در جمهوری خلق چین که از سوی اصلاحطلبان درون حزب کمونیست چین به رهبری دنگ ژیائوپینگ در دسامبر ۱۹۷۸ آغاز شد به طور مشخص در حوزه کلان از سیاست تقابل به سیاست تعامل انتقال یافت.
اکنون در سال ۲۰۲۳ ایران نیز گویی در کنار چین همان راه را میرود. از این منظر ریاست جمهوری آقای رئیسی در ۶ سال آینده، ماموریت تغییر مشی در حوزه منطقهای و جهانی، و تغییر و اصلاح ساختار حکمرانی در داخل، متناسب با سرعت و محتوای شرکای طرف همکاری یعنی چین را دنبال میکند. بیانیه مشترک نشان میدهد چهار اصلاح اساسی در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار دارد. ۱- اصلاح استخراج و فروش نفت ۲-اصلاح حکمرانی و حوزه امنیتی و نظامی ۳- اصلاح حوزه تجارت و توسعه کشور و ۴-اصلاح و بازسازی نهادهای حاکمیتی.
این که چین در کنار حساسیتهای غرب در ارتباط با نقش ایران در منطقه و جهان با همکاری با پکن، تا چه اندازه قادر است سیاست تراز بازرگانی برتر خود را در برابر آمریکا دنبال کند، سوالی اساسی است. با این همه باید گفت در صورت تحقق چنین سناریویی، ایران در آستانه تحولات اساسی در حوزه ساختاری است. ایران در چنین شرایطی، چه بخواهد و چه نخواهد، حوزه نهادین و طایفهگی سیاست را به سوی نظام تکحزبی سوق میدهد.
عنوان اعتدال، تنها در حوزه سیاست خارجی و در نهایت تحقق شوک درمانی اقتصادی در داخل قابل پیگیری خواهد بود. ناتوانی در اجرای سیاستهای توسعه، اجازه نمیدهد دولت رئیسی بتواند موفقیت قابل ملاحظهای در کشور دست یابد. آیا در نظر سیاستگذاران کلان کشور، این امر با نقض سیاست نه شرقی و نه غربی قرار است تحقق یابد؟ زیرا در صورت اتخاذ چنین راهبردی، ایران در کنار بلوک شرق یعنی چین و روسیه معنا خواهد یافت و در سطح جهانی خود را در کنار جوامع بسته تعریف خواهد کرد.
به نظر میرسد نیاز به سازماندهی نهادین، ایران را به سوی همکاری استراتژیک با چین سوق داده است ضمن این که این موضوع میتواند قدرت را نیز تمام و کمال در اختیار تندروها قرار دهد. زیرا اصلاح در حوزه حکمرانی و توسعه، از نوع چینی نیازمند کادر و سازمان خود است، که در درجه نخست تندروها را در حاکمیت سیاسی مخاطب حزب کمونیست چین قرار میدهد. ولی آیا تحولات ایران مقوم و تایید کننده چنین سیاستی خواهد بود؟ اگر قرار باشد مفاد بیانیه طابق نعل بالنعل اجرایی شود، وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران چگونه خواهد بود؟ هرچند برخی کارشناسان و ناظران سیاسی معتقدند که از امضای بیانیه مشترک، دستاوردی راهبردی نصیب ایران نمیکند، ولی آینده نزدیک صحت سقم تحلیل مذکور را بهتر نمایان خواهد کرد.
(چاپ در شماره ی ۱۲۰۵ روزنامهی یادگار امروز
مورخ ۴ اسفند ۱۴۰۱)
دیدگاه ها