مدرنیته ایرانی

(دکتر حسن نجف‌وند/ مدیر مسئول)

زمانی که تحول بنیادین در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و سیاسی با کمک تغییرات ساختاری و بوروکراسی دولت‌های مطلقه ملی و مدرن در غرب مدرنیته یا تجدد که شکل متمایز در زندگی اجتماعی است در عصر روشنگری قرن ۱۸ شکل گرفت.

این مدرنیته براساس شاخص‌هایی مانند اومانیسم، عقل‌گرایی، برابری، آزادی و توسعه بود و به شکل عریان گفتمان‌های شرق‌شناسی و سبک‌های مختلفی از فلسفه، ادبیات و الهیات را در برگرفت.

تحقق مدرنیته در ایران نیازمند یک خانه‌تکانی و شجاعت ذهنی و دل کندن از بسیاری از تعلقات فرهنگی و سنتی است و رسیدن به یک تعادل روحی و فرهنگی و بیان هویت‌ها و ارزش‌ها و ساختارهاست که در عصر مشروطه اولین تلاش جدی برای پروژه مدرنیته توسط روشن‌فکرانی مانند فراهانی، مشیرالدوله، نائنی، اسدآبادی، ملک‌المتکلمین شکل گرفت و تلاش آنان بر این بود که فرهنگ سیاسی ایران را اروپا محور و بر مبنای سنت لیبرالی مدرن بازسازی کنند و با متضاد دانستن مدرنیته با ذات شرقی و بدون تحلیل جدی از سنت‌های فکری و ایرانی اسلامی و حتی بدون درک تفکر جدید اروپایی به فکر اروپایی کردن ایران افتادند که از دل خواسته‌های مشروطه که قانون، دموکراسی، آزادی و پادشاه پاسخگو بود دولت اقتدارگر رضاشاه متولد شد.

این تفکر مدرنیته اروپا محور که سایر تاریخ و تمدن‌ها فاقد ایده و آزادی هستند و در آن نقشی ندارند و ناتوان هستند (هگل) و فاقد شرایط مادی و طبقه حاکمیت (مارکس ) موجب چندگانگی در بین نخبگان و روشنفکران ایران به دلیل نبود یک مکتب روشنفکری با شناخت کامل از مدرنیته و هویت‌های ایران اسلامی گردید.

درانقلاب مشروطه به تقلید از غرب موجب سکولاریسم شدن و جدایی نهادهای آموزشی، فکری، اجتماعی و دینی شد و از طرف دیگر به ظهور اصلاح‌گران دینی انجامید و نخبگان ایران نتوانستند به نوعی درک متقابل همزیستی مسالمت‌آمیز برسند و زیر یک چتر مصالح ایران را پاس بدارند و در فکر تضعیف یا حذف همدیگر بودند و این امر موجب یک خلا ء سیاسی شد و عوام‌فریبی را افزایش داد.

سازگاری مدرنیته با فرهنگ ایرانی دل مشغولی اصلی گفتمان‌های فکری و فرهنگی ایران در ۱۵۰ سال گذشته بود تا بتوانند یک گفتمان آلترناتیو و جدید عرضه کنند.

توسعه ساختارهای اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران و شکل‌گیری بحران‌هایی در نهادهای سکولار و دموکراتیک چشم‌اندازی برای سیطره اسلام و رمانتیک کردن تشیع و ایجاد همبستگی اجتماعی و هویت فردی پدید آوردند که جلال آل احمد و علی شریعتی به دنبال راه سوم و احیای گفتمان دینی برآمدند هر چند گفتمان این دو نه به طور جدی به شناخت اسلام و نه در باب مدرنیته غربی موفق بود.

گفتمان اسلام سیاسی و چپ مارکسیستی که جلال آل‌ احمد مدرنیته را به هویت اصیل اسلامی بسط  داد که البته بیش از یک رشته مراسم و مناسک نبود و علی شریعتی هم به دنبال آشتی دادن اسلام شیعی و مدرنیزاسیون (از سنت‌های فرهنگی و دینی برای مدرنیزاسیون بهره گیرد و فرهنگ بومی ایرانی ارائه دهد).

این گفتمان‌ها که از اندیشه‌های نیچه و یونگر بهره جستند به دنبال بازگشت به خرد فرهنگی و شکل‌گیری نهادهای فرهنگی و اجتماعی با اصالت بومی بود که نه اصل و نه بومی بودند.

در مدرنیته ایرانی با انتقاد از الگوی غربی و جابجایی به سمت مدرنیته منتقد امپریالیسم و سرمایه‌داری و چرخش به سمت گفتمان، بازگشت به اصل و نادیده گرفتن نقش دین و سکولارشدن جامعه و شکست آن موجب ایجاد انقلاب ۵۷ شد و منجر به ایدئولوژی جدید مبتنی بر نمادها و آرمان‌های اسلامی و عدالت اجتماعی و یک آلترناتیو کارآمدتر به وجود آمد که منجر به سلطه سیاسی و گفتمان اسلام سیاسی شد تا یک ایدئولوژی سیاسی ارائه شود تا متناسب با واقعیت‌های زندگی مردم ایران علمی و کارآمد پدید آورد.

به‌طور خلاصه می‌توان نتیجه گرفت که گفتمان روشنفکری و فرهنگی ایران در طول ۱۵۰ سال گذشته آشتی دادن مدرنیته با فرهنگ ایرانی و آشتی میان انگیزه ترقی‌خواهانه مدرن و سکولار و محرک‌های اسلامی و انقلاب ایران در اصل مبارزه برای رسیدن به مدرنیته به مثابه یک آرمان اجتماعی است.

کلیه نظریه‌های شرق‌شناسانه، لیبرالی، مارکسیستی اتفاق نظر دارند که مدرنیته جهان‌شمول یکنواخت و اروپامحور است که اولین تصویر آن بر بستر اجتماعی ایران در زمان مشروطه بود که هنجارهای اجتماعی غرب در ایران منجر به شکست بومی‌سازی مدرنیته شد و سرنگونی استبداد و بازگشت به اسلام بود که سیاستی جدید برای کنار آمدن با چالش‌های به نوعی تفکر روشنفکری در ایران دوگانه تقلید از سنت و تقلید از تجدد بود  و به نوعی اندیشه توسعه در ایران درون‌زا نبوده بلکه ناشی از برخورد ناممکن هویت‌های فرهنگی، قبیله‌ای با پدیده‌ای بنام تمدن مدرن و با توجه به اقدام گوناگون آداب و رسوم، زبان و مرزبندی‌های متفاوت باید ایده فراگیر ملی نه بر مبنای یکسان‌انگاری و نه مبتنی بر نگاه تفریطی یکتاانگاری با نگاه بومی باشد و با ایجاد دیالتیک و گفتمان میان سنت نه مانعی برای توسعه بلکه به عنوان فرصت و تجدد راهی پیدا کند که در آن ظرفیت‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی ایران را مورد توجه قرار دهد و به تجربه ۱۵۰ ساله توسعه توجه و سه جنبه مهم امروزی، ایرانی و اسلامی بودن نباید فراموش شود.

 

(چاپ در شماره‌ ی ۱۱۹۶ روزنامه‌ی یادگار امروز

مورخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۱)

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منشور اخلاقی

تبلیغات

پیشخوان

روزنامه امروز خراسان جنوبی

خوش آمدید

ورود

ثبت نام

بازیابی رمز عبور