(عباس دارایی/ یادگار امروز)
به گفته نژاد جهانی معاون فنی و هماهنگی بازسازی و بازتوانی سازمان مدیریت بحران کشور بر اساس آمارهای رسمی این مدیریت، ۶۹ نفر در سیلابهای اخیر کشور (از اول تا نهم مردادماه) جانشان را از دست دادهاند، ۳۹ نفر مصدوم شده و استان تهران بیشترین تلفات انسانی را در این سیل داشته است و پس از آن استانهای کرمان، یزد، مازندران، مرکزی، سیستان و بلوچستان و لرستان قرار دارند. همچنین در این مدت ۲۰ هزار منزل مسکونی دچار آسیب شدهاند که ۱۳ هزار واحد به تعمیرات نیاز دارد و ۷ هزار واحد نیز باید بازسازی کامل شود.
این آمار وحشتناک دستاورد پدیدهای موسوم به مونسون در ایران آن هم در بازه زمانی یک هفتهای در مردادماه سالجاری است که بررسی آن نشان از این واقعیت تلخ دارد که کشور ما در مواجهه با بحرانها، مدیریت ندارد و با وجود هشدارهای قبلی، آمادگیهایی که نیاز است نمیتواند منجر به مدیریت قبل از بحران شود، زیرساختهای لازم و امکانات مورد نیاز را برای مقابله با بحرانها چه قبل از بحران و چه پس از بحران نداریم و دقیقا بر این اساس است که حجم خسارات سیلابهای نقطهای اخیر از حیث جانی و مالی بسیار بالاست.
آمارهای رسمی از یک آمار وحشتناک در ایران حکایت میکنند، بر اساس اظهارات سال گذشته هماهنگکننده ارشد سازمان ملل متحد برای توسعه مدیریت اطلاعات بلایا در آسیا و اقیانوسیه، ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان، ۶ درصد تلفات بلایای طبیعی را به خود اختصاص داده است که این آمار سنگین و نگران کننده، نگرش جدید و راهبردی در مدیریت بحران را بیش از پیش ضروری ساخته است.
کشور ما با توجه به امکان وقوع ۵۳ مخاطره جزو ۱۰ کشور حادثهخیز جهان و چهارمین کشور پرمخاطره در آسیا بهشمار میرود، ۵٣ مخاطره یا حادثه طبق سند راهبرد ملی از سوی مدیریت بحران ایران شناسایی شدهاند که ۱۴ مخاطره اولویتدار از آنها، آتشسوزی (جنگلها و مراتع – صنعتی و ساختمانی)، آفات نباتی و بیماریهای دام، طیور و آبزیان، آلودگی هوا، ازدحام جمعیت، بیابانزایی، بیماریهای فراگیر انسانی، حرکات دامنهای، حوادث حملونقل جادهای، خشکسالی، زلزله، سیل، فرونشست زمین، گردوغبار و طوفان، گردوخاک و موج سرما هدفگذاری شدهاند که بسته به نیاز و با مخاطرات نوظهور احتمالی، قابلیت بهروزرسانی دارد.
بعضی از این حوادث طبیعی بسیار شدید هستند؛ به نحوی که باعث ایجاد اختلال در مسیر پیشرفت کشور در راستای بهبود زندگی شدهاند.
به گفته هماهنگکننده ارشد سازمان ملل متحد برای توسعه مدیریت اطلاعات بلایا در آسیا و اقیانوسیه ۷۰ درصد ایران در معرض خطر زلزله و ۵۰ درصد آن در معرض سیل قرار دارد و ۹۰ درصد جمعیت کشور در معرض خطرات ناشی از سیل، زلزله، گرد و غبار، فرونشست زمین و آتشسوزی قرار دارند.
با این سیمای پرمخاطره و خطرناک اما امکانات ما و برنامهریزیهایمان بهگونهای نیست که کشور را در مواجهه با بحرانها در یک حالت مدیریت پیش از بحران قرار دهد و پس از بحران نیز عمدتآ مدیریت ما پرمشکل، چالشی و پرحرف و حدیث است.
سیل مردادماه شاید آخرین بلای طبیعی و آسمانی نباشد اما تداوم بلایا و تعدد بحرانها بهگونهای ما را به سمتی سوق نداده است که در مدیریت بحران چه در پیش از وقوع و چه پس از وقوع رویکرد جامع و یکپارچه شامل همه بخشها و حوزههای پیشگیری و کاهش ریسک، آمادگی، پاسخگویی اضطراری، بازتوانی و بازسازی را مد نظر قرار داده و به کار بگیریم.
منابع طبیعی ما به تاراج رفته است، بیابانزدایی در دستور کار ما قرار ندارد، برای طرحهای آبخیزداری متناسب با خطرات ناشی از نبود آن نه برنامهریزی میکنیم و نه پولی هزینه میکنیم، جادههایمان ناایمن، ساختوسازهایمان غیراصولی و رابطه بر ضابطه در این عرصه مقدم است، سیستم دفع آبهای سطحیمان در شهرها یک سیستم شکننده و غیرعلمی است، برخی شهرهایمان از داشتن جداول برای عبور آبهای سطحی محروم ماندهاند، روستاهایمان به طور کامل مقاومسازی نشدهاند، جاده های روستاییمان پرچالش است، از کارهای کوچکی نظیر لایروبی رودخانه و نهرها و … هم غافلیم، مدیریت شهریمان آزمون و خطاست، سیاستزدگی بر کارهای تخصصیمان ملموس است و در یک کلام تمرکز ما به مدیریت قبل از بحران نیست و پس از بحران نیز درماندهایم!
عدم برنامهریزی در موضوعاتی چون هواشناسی دقیق، مباحث مرتبط به آبخیزداری، منابع طبیعی، محیطزیست بهواسطه عدم اشراف مدیران ما به پدیده مدیریت و ناآگاهی آنها از این موضوع، غیرتخصصی شدن حوزههای تخصصی، فقدان برنامهای راهبردی در عمل برای مدیریت بحران همه و همه کار را به جایی رسانده است که ما پیش از اینکه مدیریتِ بحران داشته باشیم با بحرانِ مدیریت مواجه هستیم و چندان تفاوتی ندارد این بحران یک باران نقطهای بیست دقیقهای در یک شهر باشد یا یک زلزله ۵ ریشتری و یک ریزش ساختمان ناایمن در قلب یک شهر؛ ما در مواجهه با بحران، بحران داریم!
دیدگاه ها