ازدواج سفید، کانون خانواده ایرانی را هدف قرار داده است؛
(عباس دارایی/ یادگار امروز)
با کاهش نرخ ازدواج و افزایش طلاق ، ازدواج سفید به عنوان شکلی از زندگی غیر رسمی در جامعه ایران شکل گرفته است .
ازدواج سفید، به سبک جدیدی از ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی گفته میشود که ثبت رسمی نمیشود ، این نوع ازدواج که در دو شکل همخانگی و هم باشی رواج پیدا کرده ، بدون هیچ ثبت رسمی و محضری در جامعه جریان پیدا کرده است .
ازدواج سفید در شکل هم خانگی ، همان شرایطی است که در آن خانم و آقا بدون ثبت رسمی در یک خانه مشترک زندگی کرده و با یکدیگر رابطه جنسی ندارند، در شکل هم باشی اما دو فرد غیر هم جنس مشترکاً در یک خانه زندگی میکنند و با یکدیگر رابطه جنسی دارند.
گرچه در ایران آمار رسمی و قابل استناد به دلیل محدودیتهای موجود درباره رواج این سبک از ازدواج وجود ندارد اما تغییرات ارزشی در سبک زندگی جامعه حاکی از افزایش میل به این شکل از ازدواج در جامعه ایران است .
بر اساس آمارها و یافته های رسمی کامیل احمدی یکی از پژوهشگران اجتماعی در ایران که سه سال پیش با عنوان وضعیت ازدواج سفید در ایران منتشر شده بود ، بیشتر افرادی که به این شیوه زندگی روی آورده اند یا مهاجرین شاغل و یا دانشجویان دارای زیست دانشجویی بودند.
همچنین این یافته ها نشان می دهد اکثر افرادی که تمایل به شروع اینگونه زندگیهای مشترک داشته اند، اشخاصی بوده اند که در زندگی دچار کمبود عاطفه بوده و یا اشخاصی که ناهنجاریهای شخصیتی دارند و به دنبال راه حلهای موقت برای زندگی خود هستند.
بر اساس این پژوهش میدانی ، مهمترین دلیلی که این افراد در مورد روی آوردن به این ازدواج ذکر میکردند نیز عدم اعتقاد به ازدواج رسمی، آزادی انتخاب و حق بر بدن، عدم امنیت شغلی و درآمد کافی، آشنایی بیشتر و عدم اعتماد بوده است.
بر اساس پژوهش انجامشده، عمر ازدواج سفید در ایران بین یک تا سه سال است ، پنجاه درصد افرادی که ازدواج سفید دارند امیدوارند در آینده ازدواجشان رسمی شود و حدود نیمی از مردان نیز قصد نداشتند در آینده ازدواج رسمی داشته باشند ، همچنین نتایج این پژوهش نشان داده است که ۳۹ درصد از افراد مورد پژوهش نسبت به دین بیاعتقاد بوده ، درصد از آنها دارای اعتقادات کم و تنها ۲.۹ درصد از آنها نسبت به دین معتقد بودهاند. همچنین ۵۲ درصد از آنها که بیش از ۴۰ درصد زنان بودند امید داشتند که ازدواج سفید آنها در آینده به ازدواج رسمی ختم شود؛ این در حالیست که ۴۷ درصد که عمدتا مردان بودند قصد نداشتند تا در آینده ازدواج رسمی داشته باشند، برای ۸۸ درصد از این افراد مسئله بکارت اهمیت نداشته و تنها برای ۱۱ درصد از آنها اعتقاد به این مسئله وجود داشت.
در حالی این پژوهش عمق آسیب ازدواج سفید در جامعه ایران را تا حدود زیادی به تصویر کشیده است اما نباید غافل شد که از هم گسیختگی خانواده ایرانی در کنار تولد کودکان بیهویت، تک سرپرستی و سقط جنین، تنگ شدن حلقه انتخاب افراد برای ازدواج و کاهش نرخ ازدواج و بار روانی ناشی از از دست دادن باکرگی برای زنان ، بحران بیگانگی هویت و ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه از پیامدهایی است که نمی توان از آن به راحتی غافل شد .
عمده ترین مولفه ای که در عدم رغبت جوانان به ازدواج و ترویج ازدواج سفید دخیل بوده است ، مشکلات اقتصادی بوده که هم خانگی را به جای ازدواج رسمی در جامعه جا انداخته است .
افزایش بیش از پیش فقر مطلق در کنار فقر نسبی در ایران و کم شدن امید به زندگی عملا زمینه را برای ترک فعل ازدواج و گرایش به ازدواج سفید فراهم کرده است ، بیشتر فرزندان متولد شده در شیوه زندگی هم باشی بعنوان یک نوع خاص از ازدواج سفید نیز منجر به سقط جنین میشوند و تنها حجم بسیار کمی از این فرزندان متولد شده از این ازدواج ها سقط نمی شوند که خود یا در سطح جامعه رها می شوند و یا وبال گردن دخترانی می شوند که خود قربانی اصلی این ازدواج محسوب می شوند.
زنان در حالی به امید «ازدواج» پا به عرصه ازدواج سفید میگذارند که متاسفانه عمر این ازدواج ها بسیار کوتاه بوده و نهایتا در یک بازه زمانی یک تا سه ساله این زندگی رنگ می بازد و در نهایت زنان اولین قربانیان و کودکان قربانیان بعدی این شیوه زندگی می شوند.
شاید حتی حرف زدن و تحلیل در خصوص ازدواج سفید در جامعه ایرانی که در آن این ازدواج رسمیتی ندارد و از نظر قانونی جرم و از حیث حقوقی هم بیتعهدی و از جنبه شرعی نیز فعلی حرام محسوب می شود ، سخت باشد اما باید پذیرفت که در زیر پوست جامعه ای که یکی از ۱۰ کشور جهان با بیشترین نرخ تورم و یکی از هشت کشور جهان با بیشترین نرخ فلاکت است ، شهروندانش توان خرید ندارند ، زیر خط فقر قرار گرفته ، معیشتش ناچیز است و نوعی طغیان فرهنگی و اجتماعی در این جامعه به شکلی محسوس و ملموس در قالب یک گسل شکل گرفته است ، این ازدواج یک واقعیت و رخدادی به شمار می رود که باید وجودش را پذیرفت و برای مهار آن چاره اندیشی کرد.
ازدواج سفید قبل از اینکه یک تغییر سبک در زندگی ایرانی محسوب شود ، یک آسیب جدی است که درگام نخست فروپاشی نظام خانواده را رقم زده و تبعات ناشی از آن نیز در گام بعدی جامعه را هدف قرار می دهد.
با پذیرش تغییر سبک زندگی نیز می توان اینگونه استدلال کرد که بخشی از جوانانی هم که از زندگی مرفهی برخوردار هستند میل شان به ازدواج سفید پررنگ شده است زیرا ازدواج را ضامن خوشبختی نمی دانند ، مجموع عوامل اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و انتظارات جامعه باعث شده است تا حتی ازدواج های واقعی نیز به طلاق عاطفی منجر شده و جوانِ ایرانی از زندگی لذت نمی برد و چنین وضعیتی عملا زمینه را برای میل به ازدواج در ایران کاهش داده و اساسا بسیاری را به این نتیجه رسانده است که تعریف شان از زندگی همان کارکردی باشد که کارکرد جنسی طرفین را ارضاء کند ، از این رو مقوله ازدواج سفید را هم می توان در سطح آسیب واکاوی کرد و هم تحت عنوان تغییر سبک زندگی ایرانی آن را در نظر گرفت.
(چاپ در شماره ی ۱۱۲۲ روزنامهی یادگار امروز
مورخ ۲۴ آبان ۱۴۰۱)
دیدگاه ها