(علی درخشان/ روانشناس)
هوش هیجانی یا عاطفی به معنای شناخت و کنترل احساسات و هیجانات است. در واقع هوش هیجانی مقولهای است که باعث میشود هرکس بهتر بتواند عواطف خود را کنترل کند و در برخورد با دیگران و موقعیتهای مختلف واکنشهای بهتر نشان بدهد و به همین خاطر از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر نمیتوانید برای ناراحتی فرزندتان کاری انجام دهید، حداقل با او همدردی کنید، همین که کودک بداند کسی او را میفهمد و درک میکند، باعث تسکین دردش میشود. این به معنای موافقت با کودک نیست، بلکه نشان میدهد میتوانید او را درک کنید، ممکن است کودک کاری را که شما میگویید انجام دهد، اما حق دارد باورها و احساسات خود را داشته باشد، همه ما میدانیم تأیید گرفتن چه احساس خوشایندی است؛ گاهی آسانتر است که وضعیت را از چشم دیگران ببینیم و بر آنچه اعتقاد شخصی ماست، اصرار نکنیم.
کودکان نمیتوانند بین «احساسات» و «خود» شان تفاوت قائل شوند، به جای بیاهمیت جلوه دادن یا نفی احساسات آنها که باعث میشود فکر کنند احساسشان بیارزش یا خجالتآور است، آنچه احساس میکنند را بپذیرید. وقتی احساسات کودک را بپذیرید به او کمک میکنید او نیز احساساتش را بپذیرد، در نتیجه میتواند از پس آن بربیاید، به راهش ادامه دهد و احساساتش را بهتر کنترل کند. بچهها نیاز دارند احساساتشان را بیان و در کنارش بدانند چطور با راهحلهای سازنده مشکلات را حل کنند که این کار نیاز به تمرین دارد. تحقیقات نشان دادهاند تنها از طریق همدردی با بچهها نمیتوان به آنها یاد داد احساساتشان را کنترل کنند، زیرا همدردی مشکل آنها را حل نمیکند فقط حالشان را بهتر میکند، باید به آنها یاد داد احساسات خود را پیامی بدانند که به آنها میگوید باید رفتارشان را در مورد بعضی چیزها تغییر دهند، از این طریق است که آنها را توانمند میسازیم. وقتی متوجه یک الگوی رفتاری غلط در کودک میشوید، باید بدانید احساسات فراوانی در او جمع شده و او نمیداند چطور با آن برخورد کند، که بهترین درمان در این زمان بازی است.
(چاپ در شماره ی ۱۱۰۹ روزنامهی یادگار امروز
مورخ ۹ آبان ۱۴۰۱)
دیدگاه ها